responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحليلى از زندگانى سياسى امام حسن مجتبى عليه السلام نویسنده : عاملى، جعفر مرتضى؛ مترجم محمد سپهري    جلد : 1  صفحه : 217

حسين را فرستاد. عثمان به او گفت: اى برادرزاده! آيا مى‌توانى از من در مقابل مردم دفاع كنى؟ حسين گفت: خير. عثمان گفت: پس به پدرت بگو كه نزد من آيد. حسن به نزد پدر آمد و سفارش عثمان را به او رساند. على برخاست تا نزد عثمان رود، پسرش محمّد بن حنفيه به سويش شتافت و مانع رفتن پدر شد ... در همين اثنا فرياد برآمد كه عثمان كشته شد.»[1]

6. ابو مخنف گويد:

«مروان حكم نگاهى به حسين بن على كرده و گفت: چه چيز تو را به اينجا آورده است؟ حسين گفت: وفاى به عهد و بيعتى كه با خليفه دارم. گفت: از نزد ما برو! پدرت مردم را عليه ما جمع كرده و تو در اينجا با ما هستى؟ برو كه ميل به جنگ ندارم و بدان امر نمى‌كنم.»[2]

آنچه گذشت، بيان مى‌كند كه عثمان يارى حسن يا حسنين عليهما السّلام را نپذيرفت و آن دو در جنگ، عليه انقلابيان شركت نكردند. شايد اين عمل بارها تكرار شد و حضرت خود را براى دفاع از عثمان بر او عرضه كرد، اما هر دفعه عثمان او را رد كرد. همين موجب شك و ترديد در روايتى است كه مى‌گويد: امام حسن عليه السّلام در اين قضيه مجروح شد. همچنين عدم صحت روايتى را مى‌رساند كه برخورد امام على عليه السّلام را با حسنين عليهما السّلام بيان مى‌كرد و ما آن را مردود و نادرست خوانديم.

ممكن است امام حسن عليه السّلام به خاطر احترام خاصى كه در ميان ديگران داشت و بدون اين كه در جنگ دخالتى داشته باشد، براى نجات برخى از افراد، به آنها كمك كرده باشد. در سخنانى كه بين حضرت و مروان حكم رد و بدل شد،


[1] - انساب الاشراف، ج 5، ص 94.

[2] - همان، ص 78.

نام کتاب : تحليلى از زندگانى سياسى امام حسن مجتبى عليه السلام نویسنده : عاملى، جعفر مرتضى؛ مترجم محمد سپهري    جلد : 1  صفحه : 217
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست