اين امر نمىبينم، ولى معاويه دروغ مىگويد.
به خدا سوگند! كه من از هر كس نسبت به مردم و رهبرى آنها شايستهترم، هم در كتاب
خدا و هم در زبان پيغمبر خدا، جز اين كه از آن موقع كه پيامبر رحلت فرمود، همواره
ما اهل بيت او مورد ظلم و ستم بودهايم و در حالت اضطراب و وحشت روزگار
گذاراندهايم؛ پس خدا بين ما و كسانى كه در حق ما ظلم كردهاند ...»
حضرت بلافاصله پس از بيعت مردم، به معاويه نوشت:
«فليتعجب المتعجب من توثّبك يا معاوية على امر لست من أهله؛[1]
امروز اى معاويه! جاى شگفتى است كه تو به كارى دست زدهاى كه به
هيچوجه شايستگى آن را ندارى!» از اين قبيل فرمايشات از حضرت زياد است.
از طرف ديگر- همانطور كه گذشت- برادرش امام حسين عليه السّلام او را
به خاطر به كارگيرى عنصر سازنده تقيه و تفكر صحيح و درست ستود.
هنگامى كه به حسين عليه السّلام گفتند: امام حسن عليه السّلام كسانى
را كه پس از صلح، از وى براى رهبرى انقلاب بر ضد معاويه دعوت كردند، رد نموده است،
فرمود:
«صدق ابو محمّد، فليكن كل رجل منكم من احلاس بيته، مادام هذا الانسان
حيا؛[2]
ابو محمد راست و درست مىگويد، تا زمانى كه معاويه زنده است، بايد هر
كدام از شما خانهنشينى پيشه كند.»
همچنين پس از شهادت برادرش، امام حسن عليه السّلام، طى نامهاى به
مردم كوفه، از موضع حضرت در قضيه صلح دفاع كرد و به آنان دستور داد، تا زمانى كه
معاويه
[1] - ر. ك: شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 34؛ بقيه منابع،
در آينده در گفتارى تحت عنوان: آيا امام حسن عليه السّلام عثمانى بود؟ در نمونه
شماره چهار از شواهد دال بر اين كه وى از حق پدرش دفاع مىكرد، خواهد آمد.