از ذراع سواد يك انگشت و دو سوم كمتر است و نخستين كسى كه آن را
وضع كرد ابن ابى ليلى قاضى بود و مردم وادى عموما بدان دادوستد مىكنند.
ذراع يوسفى كه قاضيان «دور» در مدينة السلام بدان ذرع مىكنند به
مقدار دو سوم انگشت كمتر است و واضع آن ابو يوسف قاضى است.
ذراع سواد به مقدار يك انگشت و دو سوم درازتر از هاشميه كوچك و واضع
آن «رشيد» است كه آن را با ذراع غلام سياهش كه بالاى سر او بود تعيين كرد و در
معامله بَزّ (پارچه كتانى) و نيز در بازرگانى و ابنيه از آن استفاده مىشود و مردم
نيل مصر بدان ذرع مىكنند.
ذراع هاشميه كوچك كه از ذراع سواد درازتر است و به دست ابو موسى
اشعرى نهاده شد، از ذراع زياديه به اندازه 3/ 4 كمتر است و در بصره و كوفه بدان
دادوستد مىكنند. هاشميه بزرگ كه ذراع شاهانه و واضع آن «منصور» است به اندازه پنج
انگشت و دو سوم از ذراع سواد درازتر است و آن را زياديه نيز گفتهاند، زيرا «زياد»
بدان سرزمين سواد را ذرع كرد و مردم اهواز بدين ذراع دادوستد مىكنند.
ديگر ذراع عمريه كه به نام عمر بن خطاب خوانده شده، زيرا وى بدين
ذراع سرزمين سواد را ذرع كرد و به اندازه يك ذراع و مشتى و انگشت شست قائم است.
«حكم» گفته است كه عمر درازترين و كوتاهترين ذراع را با ذراع سوم جمع كرد و ثلث
آن را با افزودن يك مشت و انگشت شست قائم برگرفت و دو طرف آن را با سرب مهر كرد و
به حديفه و عثمان بن حنيف فرستاد تا بدان سرزمين سواد را ذرع كنند و نخستين كسى كه
پس از او اين ذراع را به كار برد عمر بن هبيره بود.
ذراع ميراثيه برابر يك ذراع و دو سوم ذراع سواد و دو سوم انگشت است و
مأمون آن را وضع كرد و بريد و بندهاى آب و بازار و نهرها و حفرهها را بدان ذرع
مىكنند.
اما ذراع معين شرعى كه امام غزالى رحمة اللّه عليه و ديگران ياد