است، ليكن بنا به قراين حالى مىتوان منع كرد يا روا شمرد.
رسول خدا بر عايشه وارد شد وى را ديد كه با دختران بازى مىكند، و
سخنى نگفت و بازنداشت. و حكايت شده است كه ابو سعيد اصطخرى را كه از اصحاب شافعى
بود در روزگار مقتدر حسبت بغداد دادند. وى بازار «راذى» را به سبب آنكه جز براى
نبيد حرام مورد استفاده نبود از ميان برد و بازار لعب را بجا گذاشت و منع نكرد و
گفت: عايشه (رض) در حضور پيغمبر (ص) با دختران بازى مىكرد و پيغمبر منع نمىكرد.
وظيفه محتسب نيست كه منهياتى را كه ظاهر نشده است تجسس كند و پردهها
را بردرد. چه رسول خدا (ص) فرمود: «هركس يكى از اين كارهاى زشت را انجام دهد بايد
به پوشانيدن خدا پوشيده بماند وگرنه در صورتى كه آشكار شود به وى حد زده مىشود.»[1]
پس محتسب از كار حرامى كه ظاهر شده است مىتواند نهى كند و اگر كسى
در خانه خود دور از چشم مردم گناهى كند و در را ببندد محتسب را روا نيست كه تجسس
كند مگر آنكه هتك حرمتى در ميان باشد كه امكان تلافى آن از دست مىرود، مانند
اينكه شخص راستگويى خبر دهد كه مردى در خلوت به قصد كشتن ديگرى افتاده است يا
مىخواهد با زنى زنا كند كه در اين حال تجسس و كشف قضيه و جستجو رواست تا فرصت
ممانعت از هتك حرمت مردم و ارتكاب به گناه از دست نرود.
و نيز در موردى كه بيرون از حد شرعى باشد تجسس و پردهدرى روا نيست.
روايت كردهاند از عمر بن خطاب (رض) كه بر گروهى وارد شد كه مى مىخوردند و در
ميخانهها[2] آتش
افروخته بودند. گفت: من شما را از اين دو كار بازداشته بودم ولى شما بدان كار
نبستهايد! گفتند: خدا ترا
[1]-« من اتى من هذه القاذورات شيئا فليستتر بستر
الله فانه من يبد لنا صفحته يقم حد الله عليه».
[2]- متن اخصاص است جمع خص( به ضم اول) به معنى خانه
نيين يا ميخانه.