هنگام گذشتن از بازار طنينانداز شود و اشخاص نابينا و ناآگاه و
بچهها دور شوند و مكاريان و سپرسازان[1]
و باربران هيزم و خاك و گل نيز چنين كنند، و محتسب ايشان را بدين كار موظف بدارد.
بر محتسب است كه بر گازرانى كه پارچههاى مردم را مىشويند مراقبت
كند تا جامهها را در آبى كه در آن قليا و آهك و نطرون (بوره سفيد)- كه آن را
«مقه» خوانند- ريخته و جوشانده باشند نشويند، زيرا اين كار به جامه زيان مىزند و
آن را مىپوساند و سبب توليد شپش مىشود. و نيز جامه را روى چوب يا با چوب
نفشارند، و مرتكبان را تأديب كند.
منع از آغاليدن قوچها بر يكديگر و جنگانيدن خروسها و به آواز
درآوردن بلدرچين و مانند آنها
بسيارى از مردمان مىدانند كه آغاليدن قوچ و خروس و مانند آنها بر
يكديگر نارواست. اين جانداران از جمله جانداران ستيزهجو هستند.
گوشتشان حلال است اما كشتن آنها حلال نيست مانند قوچ سروزن و خروس
جنگى و بلدرچين آوازخوان[2] و جز آن.
و بيشتر مردم چنين حيواناتى را نگاه مىدارند و آنها را بر دشمنى و ستيزه پرورش
مىكنند و چه بسا اين كار سبب ايجاد فتنه و نزاع و تشويش و پارگى جامهها مىشود و
اراذل را بر مىانگيزد، تا آنجا كه دستهها تشكيل مىدهند و سرانجام به كارهاى زشت
و نارواى ديگر كه حرام است دست مىيازند.
ازاينرو بر تو، اى محتسب، لازم است كه در اينباره حكم كنى و
[1]- متن: التراسين، ظاهرا مراد سپرسازان و
حملكنندگان آنها بر ستور هستند.
[2]- متن: السمان الصباح. و سمان يا سمانى بلدرچين
يا كرك است و آن پرندهاى معروف است و به سبب آواز خاصى كه دارد و صوت بدبده از آن
شنيده مىشود بدبده نيز مىنامند. ر ك: فرهنگ فارسى دكتر معين، ذيل كرك.