در تهيه جارو نيز بايد همه آن را از ليف (پوسته خرما و مانند آن)
بسازند نه آنكه خاكه ليف در آن بياكنند و آن را بدوزند و خريدار چنين پندارد كه
همهاش ليف است و به هنگام جارو كردن از هم بپاشد و محتويات آن بيرون ريزد، و
بدينسان به مشترى ضرر رسد!
محتسب بايد بر صمغسازان (قيرفروشان؟)[1]
نيز مردى ثقه بگمارد و آنان را به خداى بزرگ سوگند دهد كه در زفت خاك اره و ريگ و
رب زيتون (؟) نياميزند. زفت خشك را با نان سوخته نيز مىآميزند. محتسب بايد در اين
امر مراقبت كند.
سقايان به آب كوزه و مشك و دلو
كسانى كه آب كوزه مىفروشند بايد خمهاى خود را تميز كنند و آنها را
بپوشانند و چون اندكى چرك در آن گرد آيد بشويند. كوزهها را نيز بشويند و هر روز
با ريزه سفال شكسته و اشنان بمالند و دود بخور بدهند، چه دهانهاى مردم آنها را
متغير و بدبو مىكند. و نيز به آب شيرين رودخانه آبهاى شور نياميزند كه تقلب است.
كوزه بايد متوسط باشد و دهانه آن نيز نه تنگ باشد نه گشاده، و بايد
كوزهها را بياويزد تا هوا بدانها برخورد و خنك كند، و هركسى را از كوزهاى كه فراخور
حال اوست آب دهد و اگر رئيسى يا بزرگى نزد او بيايد كوزه تازهاى كه كسى از آن آب
نياشاميده باشد بدو دهد.
شايسته است كه پوششهايى از برگ خرما براى پوشاندن خمها برگيرد، و
نگذارد كه كسى از خم آب بياشامد يا دستش را در آن فرو برد،
[1]- متن: زفات است صيغه مبالغه زفت، و زفت صمغ
دارويى كه از گياهان به دست مىآيد و ضماد مىكنند و نيز به قير معدنى كه در تداوى
جهت ماليدن روى پوست به كار مىرود اطلاق مىشود. ر ك: فرهنگ فارسى معين.