و در اوامر خداى بزرگ تأمل كند و بداند كه ستم كارداران بدترين
ستمهاست، زيرا حق را باطل مىكنند و باطل را حق، و گويند ما به راه حق هستيم حال
آنكه حق را كشتهاند.
كاردارى امرى بسيار مهم است، و والى در كار خود موفق نمىشود مگر
آنكه با دانشمندان و صالحان و فضلاى دين معاشرت كند و راه عدل را از ايشان فراگيرد
تا كار بر او آسان گردد.
بزرگترين خصلتى كه خاصه و عامه از والى توقع دارند اين است كه حق
خاصگان و پيرامونيان و ياران را وفا كند و هر زمان از ايشان تفقد كند و نگذارد كه
مأموران او از وامداران بيشتر از حد تمكن آنان بگيرند. اين اندازه كه گفتيم بسنده
است.
والى بايد در پند دادن و بازداشتن مردم از ظلم نرمخو و ظريف و
نرمگفتار و گشادهرو باشد و جبار و ترشرو نباشد. خداوند به پيغمبر خود فرمود:
«اگر بد زبان و درشتخو بودى از پيرامون تو پراكنده مىشدند»[1].
[1]- قال اللّه:\i« وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا
غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ.»\E( قرآن سوره 3« آل عمران» آيه
159)