responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آيين شهردارى / ترجمه نویسنده : ابن اخوه، محمد بن محمد    جلد : 1  صفحه : 197

زكات بازنمى‌دارد.»[1] و در اين مسجد كه تو داورى مى‌كنى زنى با شوهرش همراه با بچه خود براى محاكمه نزد تو مى‌آيند و بچه به حصيرها مى‌شاشد و مردى با كفش بدان‌جا مى‌آيد و حصيرها را كثيف مى‌كند و بانگ و فرياد بلند مى‌شود، و همه اين امور شرعا حرام است. گويد: قاضى فى‌الحال برخاست و پس از آن هرگز براى داورى به جامع بازنگشت.

اگر قاضيى از رسيدگى به كار مدعيان ابا كند و احكام متوقف و فرياد اهل دعوى بلند شود، محتسب بايد او را به وظيفه‌اش آشنا سازد و علو مقامش او را از اين كار بازندارد.

ابراهيم بن بطحاء- كه حسبت دو جانب بغداد را بر عهده داشت- بر در خانه ابو عمرو بن حماد كه قاضى القضات بود بگذشت و گروهى را ديد كه بر در نشسته‌اند و منتظر ابو عمرو هستند تا بر داورى بنشيند، و آفتاب دميده و هوا را گرم كرده بود. ابراهيم حاجب خود را فراخواند و گفت:

قاضى را بگو كه مردم بر در زير گرماى آفتاب نشسته و از انتظار در رنج‌اند، يا به محاكمه بنشين يا آنكه عذر خود را برگو تا بازگردند».

محتسب بايد كسى را كه در مجلس محاكمه سفاهت كند، يا قاضى را طعن كند، يا به حكمش گردن ننهد تعزير كند و اگر قاضى را ببيند كه بر كسى خشم گرفته دشنامش مى‌دهد يا كينه مى‌ورزد، بازش دارد و پندش دهد و از خداى عزوجل بيم دهد، زيرا قاضى نبايد به هنگام خشم حكم دهد و يا هذيان گويد يا درشتخو و بد زبان باشد. و اگر در ميان غلامان و يارانش جوانى خوش صورت باشد او را براى احضار زنان نفرستد.

اما وكيلانى كه نزد قاضى هستند مصلحت مردم را در نظر نمى‌گيرند، و در روزگار ما بيشتر وكيلان سست عقيده‌اند و از هركدام از طرفين دعوى‌


[1]- قوله تعالى:\i« فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ»\E( قرآن سوره 24« نور» آيه 36- 37).

نام کتاب : آيين شهردارى / ترجمه نویسنده : ابن اخوه، محمد بن محمد    جلد : 1  صفحه : 197
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست