مراتب حسبت نخست نهى و دوم وعظ و سوم منع و بيم دادن است.
و عقوبت در برابر خطاى گذشته و منع درباره عمل حاضر است و افراد مردم
جز منع كه از ميان بردن كار نارواست وظيفهاى ندارند و عقوبت و بيم دادن (زجر)
وظيفه كارداران است.
پند كسى كه خود پند ناگرفته است سودى ندارد و هركه تشخيص دهد كه
گفتارش در مورد حسبت پذيرفته نيست و مردم به فسق وى آگاهاند، نبايد پند دهد، زيرا
سودى نخواهد داشت.
مرتبه ديگر بيم دادن از خدا و تهديد به ضرب يا اقدام به ضرب است تا
از عملى كه گناهكار بدان مرتكب است از قبيل اصرار در غيبت يا تهمت زدن خوددارى
كند. مرتبه ديگر دشنام دادن و درشتى كردن است، و مراد از دشنام اين است كه خطاكار
را به صفاتى كه متصف بدانهاست خطاب كند از قبيل:
اى فاسق، اى احمق، اى نادان، آيا از خدا نمىترسى؟ اى بىادب و مانند
آن. و در اين مورد بايد دو نكته را در نظر گيرد: نخست آنكه دشنام ندهد و درشتى
نكند جز در موردى كه ملاطفت نتيجهبخش نباشد و گناهكار به انديشه ضرر رسانيدن باشد
و پند و خيرخواهى را استهزا كند. دوم آنكه جز به راستى سخن نگويد، و درشتى به
اندازه حاجت كند و اگر آن را سودمند نيافت خشم خود را ظاهر سازد و او را پست و
حقير شمارد.
*** محتسب بايد از اخته كردن انسان و ستور بازدارد و مرتكب را تأديب
كند و اگر سزاوار قصاص يا پرداخت ديه باشد به انجام دادنش اهتمام ورزد و از خضاب
كردن ريش به رنگ سياه بازدارد جز كسى كه مجاهد راه خدا باشد.
محتسب بايد از دادوستد آلات لهو بازدارد و هر دو از فروشنده و