نام کتاب : آشنايى با انقلاب اسلامى ايران نویسنده : منصورى، جواد جلد : 1 صفحه : 48
به جنبههاى وارداتى و ايهام و ابهام اصطلاحات و شعارها بود. وى
برخلاف تبليغات، از آخوندهاى دربارى نبود، بلكه از مخالفان استبداد داخلى و
استعمار خارجى بود.[1]
در غوغاى استبداد محمدعلىميرزا و جنگ قزاقان روس با مردم و
نمايندگان، صداى شيخ بازتاب مناسبى نيافت. عدهاى به تحريف سخنان او و جمعى به
تخريب شخصيتش پرداختند، در نتيجه نتوانست در زمان حيات خود آنچنان كه بايد،
جريانهاى مشكوك و منحرف را افشا كند. در هشتم مرداد 1288 او را به جرم ضديت با
مشروطه دستگير و در نهم مرداد به اعدام محكوم كردند و او را به دار آويختند.
عدهاى هم پاى جنازه او كف و سوت زدند و براى پيروزى آزادى، هورا كشيدند!
اعدام شيخ فضلالله نورى با بازتاب منفى در داخل و خارج از كشور
روبهرو و موجب تفرقه و يأس مردم از مشروطيت شد و زمينهساز انزواى مردم و سلطه
بيشتر انگليس و كودتاى سوم اسفند 1299 گرديد.
اما وقايع پس از شهادت شيخ و انتشار نوشتههاى او، نشان داد كه چه
خوب روند تحولات و آينده را درك كرده بود. در اين مورد مرحوم جلال آلاحمد
مىنويسد:
در غربزدگى به صراحت اشاره كردم كه اعدام شيخ فضلالله نورى علامت
استيلاى غربزدگى بود برين مملكت و اينجا مىخواهم بيفزايم كه گرچه ظاهراً اعدام آن
بزرگوار علامت پيروزى مشروطيت بود، اما به علت قضاياى بعد و كودتاى 1299 و ديگر
اتفاقات چهل ساله اخير، آن واقعه بزرگترين شكست مشروطيت بود و در عين حال
واضحترين علامت شكست روشنفكران.[2]
قرارداد 1907 (1286 ش.)
در جريان وقايع استبداد صغير و درگيرىهاى داخلى، دو قدرت بزرگ استعمارى،
با اين توجيه
[1]. براى اطلاع بيشتر از زندگى، افكار و
فعاليتهاى شيخ فضلالله نورى بنگريد به: على ابوالحسنى( منذر)، ديدهبان بيدار،
ديدگاهها و مواضع فرهنگى شيخ فضلالله نورى