نام کتاب : آشنايى با انقلاب اسلامى ايران نویسنده : منصورى، جواد جلد : 1 صفحه : 24
سلطه خارجى، بخشى از نتايج سلطنت اين خاندان بر ايران بود.
رقابت قدرتهاى بزرگ و آشنايى برخى افراد با اوضاع و احوال مناطق ديگر جهان و
همچنين تشديد نارضايتى از عملكرد حاكمان قاجار زمينهساز بروز تحولات سياسى و
اجتماعى- هر چند آرام و تدريجى- در جامعه ايرانى گرديد.
ورود جريانهاى فكرى و تشكيلاتى
استعمار غرب كه در نخستين دوره استعمار با تهاجم و تصرف سرزمينهاى
ديگر در قالب لشكركشى، بردهدارى و نسلكشى، به شكل مستقيم عمل مىكرد، از اوايل
قرن نوزدهم به تدريج با توجه به شرايط ويژه ايران، با سازمانى متشكل از نويسندگان،
روزنامهنگاران و جاسوسان حرفهاى در پوشش روشنفكران و مشاوران دولتى، روند سلطه
غيرمستقيم را پىگيرى كرد. حركت فكرى و فرهنگى استعمار را تحصيلكردگان و افراد
مجذوب و تسليم شده در برابر فرهنگ غرب آغاز كردند. شمارى از آنان در دوران تحصيل
آنچنان شيفته و خودباخته فرهنگ و تفكر غرب شدند كه هويت خود و به دنبال آن،
استقلال و حيثيت ملى را فروختند و جذب سازمانهاى جاسوسى از جمله فراماسونرى شدند.
منافع دولتهاى غربى در ايران عمدتاً توسط اين عده حفظ و تأمين شده
است و غالباً اين افراد در رأس مناصب مهم سياسى و فرهنگى كشور قرار داشتهاند. از
جمله مراكز مهمى كه تحت نفوذ فراماسونرى قرار گرفته، نهادهاى فرهنگى كشور بوده
است. فراماسونرى با تسلط بر نهادهاى فرهنگى تلاش كرده است با تأثيرگذارى درازمدت
بر مهمترين عامل مديريت كشور، يعنى نيروى انسانى متخصص، هدف اصلى خود را
دورانديشانه تحقق بخشد.[1]
به اعتقاد بعضى از محققان، شكلگيرى تشكيلات فراماسونرى به سدههاى
ميانه اروپا باز مىگردد كه در سال 1717 با تأسيس «لژ بزرگ لندن» اين سازمان
گسترده و مخفى جهانى، با