نام کتاب : آشنايى با انقلاب اسلامى ايران نویسنده : منصورى، جواد جلد : 1 صفحه : 23
ناپلئون در زندان سنت هلن، درباره وضعيت ايران و اهداف استعمارى
فرانسه چنين نوشته است:
توجهى كه من به ايران كرده بودم، براى كارهايى كه در نظر داشتم چقدر
درست و بجا بوده، اعم از تهديد روسيه يا حمله به هند و انگلستان، كه بهتر و
مناسبتر از اين محل، نقطه اتكاى ديگرى نمىشد بهدست آورد. براى افتتاح باب
مراوده با اين مملكت شروع به اقداماتى كردم و اميد داشتم كه ايران را هم مانند
عثمانى در حلقه دوستان خود بياورم و تصور كردم كه اين كشور به منابع حقيقى خود
پىبرده است. ولى درست در زمان مقتضى هر دو از اختيار من بيرون رفتند و واضح شد كه
مساعى دولت انگليس از تمامى كوششهاى من پرزورتر است. خلاصه دولت ايران از نظريات
عاقلانه و انديشههاى دور و دراز اين كشورگشا (انگليس) و تمام اقدامات آن، نصيبى
جز خسارت و زيان نبرد، و يك قسمت زرخيز كشور (ولايت هرات) از دست رفت و خسارت
هنگفت مالى بر آن وارد شد. تا اينكه با بستن دو عهدنامه «گلستان» و «تركمانچاى»
خانه برانداز شد.[1]
از اين رو گرچه به دلايل متعدد و از جمله موقعيت برتر جغرافيايى و
رقابت چند امپراتورى براى سلطه بر ايران، انگليس نمىتوانست سلطه مستقيم و علنى
داشته باشد، ولى به شيوه جديد كه بعدها به صورت الگو و مدلى در سرزمينهاى به
اصطلاح استقلاليافته به اجرا درآمد، حاكميت استعمارى خود را حفظ كرد. در واقع مدل
«استعمار نو» براى اولينبار در ايران اجرا شد. اين سلطه استعمارى به صورت مستقيم
و از طريق فرماندار انگليسى اعمال نمىشد بلكه رژيم تحتسلطه به صورت يك شبكه از
عوامل و مزدوران كه هر يك مسئوليت مشخصىداشتند و مجرى سياستها و حافظ منافع
امپراتورى بريتانيا بودند، اداره مىگرديد.
خاندان بىلياقت قاجار بىاعتنا به واقعيتها و منافع و مصالح كشور و
بدون توجه به تحولات سريع منطقهاى و بينالمللى، در كاخهاى خود روزگار
مىگذراندند. سركوب مردم، فشارهاى اقتصادى، تشديد فقر و محروميت، گسترش فساد طبقه
حاكم و بالاخره نفوذ و
[1]. نجفقلى حسام معزى، تاريخ روابط سياسى ايران
با دنيا، ص 300
نام کتاب : آشنايى با انقلاب اسلامى ايران نویسنده : منصورى، جواد جلد : 1 صفحه : 23