نام کتاب : آشنايى با انقلاب اسلامى ايران نویسنده : منصورى، جواد جلد : 1 صفحه : 174
دستگاههاى اطلاعاتى آمريكا و انگليس در اقدامى هماهنگ، حسنعلى
منصور پسر رجبعلى منصور، آخرين نخستوزير رضاشاه و از مهرههاى فراماسونرى، را
براى نخستوزيرى انتخاب و شاه را مجبور به پذيرش آن و بركنارى علم كردند.[1]
به دليل سوابق علم و پدرش در خدمتگزارى به خاندان پهلوى، وى همچنان يكى از نزديكان
شاه باقى ماند و در سمت وزير دربار درواقع گرداننده بسيارى از امور كشور بود.
بركنارى علم و انتصاب منصور
در سال 1339، آمريكا براى ايجاد تغييرات بنيادى در ايران، نيروهاى
متخصص و تحصيلكرده علاقهمند به غرب را در تشكيلاتى جديد با نام «كانون مترقى» به
رياست حسنعلى منصور سازماندهى كرد. اين تشكيلات، در ابتدا فعاليت نيمهعلنى داشت و
شرط عضويت در آن، داشتن حداقل مدرك ليسانس و وفادارى به آمريكا و سلطنت بود. اين
كانون به پيشنهاد پروفسور پوپ، استاد دانشگاه ماساچوست و عضو سازمان سيا تأسيس
گرديد.
«كانون تحت حمايت مستقيم دولت آمريكا بهوجود آمده بود و هدف
استراتژيك آن نيز سپردن مقامات حساس مملكتى به اعضاى اين كانون بود، كه متعاقب
اجراى دستورالعملهاى آمريكا، موسوم به انقلاب سفيد مىبايست صورت پذيرد، و مواضع
مهرههاى رقيب را در ارگانهاى كشور به چنگ آورد.»[2]
چرا كه استقرار سلطه و اجراى سياستهاى جديد آمريكا، نيازمند مديران و برنامههاى
مورد تأييد و مطمئن بود.
او در شش ماهه دوم سال 1339 به ايران آمد و قريب شش الى هفت ماه در
ايران بود، و مأموريت داشت در مورد پيشنهاد سفير وقت آمريكا و وزيرمختار سفارت
آمريكا، بر اثر
[1]. ساواك در سال 1337 در بيوگرافى رجال كشور، در
مورد حسنعلى منصور نوشت:« ... شخصيتى ندارد تا تمايلى داشتهباشد، ولى پدرش از
عمال درجه اول سياست انگليس است. عاشق حاكم وقت و عضو جمعيت ياران دبيرستانى،
متواضع ولى بىشخصيت، افكار عالى به هيچوجه ندارد، و تمام ترقى او روى نفوذ پدرش
بود. كممغز، بىتجربه، عزيز بىجهت ....»( جواد منصورى، قيام 15 خرداد به روايت
اسناد، ج 2، ص 359.)