نام کتاب : آزادى و دين سالارى نویسنده : سبحانى، شيخ جعفر جلد : 1 صفحه : 66
آزادى اخلاقى ما هم نوعى تقليد باشد و ويسكى هم مانند شهوت
پرستى باشد كه بىآن، كسى را مرد نتوان گفت».[1]
اين گروه، كه آزادى را در معده و نظاير آن خلاصه مىكنند، آزادى را اصل تلقّى كرده
و مدّعىاند كه همهچيز بايد از مسير خود مختارى او صورت پذيرد، درحالىكه اصالت
از آن انسان است و بايد «خودمختارى» در خدمت او باشد.
جامعه دينى و جامعه ليبرال و سكولار
گاهى در موضوع آزادى، در جامعه دينى و پايبند به قوانين الهى، سخن
گفته مىشود، و گاهى در جامعه ليبرال و سكولار كه پاىبند به قوانين الهى نبوده و
به دين و مذهب يا اعتقاد ندارد، و يا آن را يك امر فردى و درونى تلقّى مىكند.
در مورد نخست چون انسان با كمال آزادى، دين را پذيرا مىباشد، طبعا
هر نوع محدوديت دينى، براى او خلاف انتظار نيست و طبعا هر نوع قيدوبند در زندگى از
مجراى «خودمختارى» او عبور مىكند، دراينصورت مخالفت با اين نوع محدوديتها، نوعى
مخالفت با آزادى و خودمختارى انسان است.
مورد دوم هرچند، محدوديت دينى را پذيرا نمىباشد، ولى از