نام کتاب : آزادى و دين سالارى نویسنده : سبحانى، شيخ جعفر جلد : 1 صفحه : 64
سعادت جسمى و روانى او را به خطر انداخت، بايد آن را محدود
ساخت، مثلا انسان به وسيله خوردنىها و نوشيدنىها زنده است، بايد از خوردنىها و
نوشيدنىها در جهت رفع نياز و سعادت خود بهره بگيرد، ولى اسراف و زيادهروى،
مايهى بدبختى او است، از اينرو بايد از آن پرهيز نمايد، و به همين شيوه است
«موهبت آزادى».
در نظريهى دوم، انسان بندهى آزادى و مقهور او مىباشد، اين نوع
آزادى به صورت ظاهر آزادى است و در واقع نوعى بندگى است كه «من» واقعى، اسير
گرايشهاى پايين و پست مىشود و نمىتواند خود را از بند رها سازد.
آزادى كه امروزه زبانزد افراد جوان و ناپخته است، جز بندگى شهوت، و
گرايشهاى پست چيز ديگرى نيست.
«ويل دورانت» نويسندهى كتاب «لذّات فلسفه» با شناختى كه از جوامع
غربى دارد، در اين مورد چنين مىگويد:
«واضح است كه اگر امريكايى از «نبودن آزادى» شكايت كند مقصودش آزادى
معده است نه آزادى فكر؛ چند سال پيش در يكى از جلسات، اتحاديهى كارگران امريكايى
تهديد به انقلاب كردند، امّا نه براى باز بودن و زيادى وقت كار كارگاهها بلكه
براى بسته بودن ميخانهها».
نام کتاب : آزادى و دين سالارى نویسنده : سبحانى، شيخ جعفر جلد : 1 صفحه : 64