نام کتاب : آزادى و دين سالارى نویسنده : سبحانى، شيخ جعفر جلد : 1 صفحه : 54
گونهاى كه اگر رابطه مفاهيم و صور با نفس انسانى قطع شود، چيزى
از آنها باقى نمىماند.
انسان نيز شبيه اين رابطه را با خالق خود دارد كه هرلحظه از او وجود
و هستى، نعمت و كمال دريافت مىكند، كه اگر انقطاعى رخ دهد در جانب انسان چيزى
باقى نمىماند.
در جهانبينى الهى طبيعت انسان يك طبيعت وابسته است، رابطه آن دو با
هم، رابطه خالق و مخلوق است و هرچه دارد از آفريدگار خود دارد.
و به تعبير ديگر: او دارنده حقيقت خداگونهاى است كه به وجود او
كاملا وابستگى دارد.
از اين بيان سه چيز نتيجه مىگيريم:
1. از آنجا كه واقعيت خود، يك واقعيت وابستگى به مقام ربوبى است،
خداخواهى، يعنى خودخواهى، و خدافراموشى يعنى خود فراموشى است برخلاف آنچه كه ماركس
مىگفت: «خداخواهى، خود فراموشى است».
دراينجا، دو جهانبينى مطرح است، در جهانبينى الهى، واقعيت انسان،
جدا از وجود خدا نبوده و به او قائم است قهرا هر چه به مركز كمال نزديك شود بر
كمال خود مىافزايد، درحالىكه در جهانبينى الحادى، انسان يك موجود بريده از جهان
غيب است و
نام کتاب : آزادى و دين سالارى نویسنده : سبحانى، شيخ جعفر جلد : 1 صفحه : 54