نام کتاب : آزادى و دين سالارى نویسنده : سبحانى، شيخ جعفر جلد : 1 صفحه : 36
علل جبرآفرين باشد، انتظار آزادى اجتماعى و سياسى، فاقد موضوع و
نفى استبداد يا سلطه، آرزويى محال خواهد بود؛ زيرا استبداد و سلطهى بيرونى، معلول
عواملى است كه بر جامعه حاكم مىباشد و جامعه را از تأثيرپذيرى آن خلاصى نيست.
و به تعبير «فرانس روزنتال»: اساسا دو سطح را مىتوان از يك ديگر
متمايز كرد: يكى سطح «هستى شناختى» است كه اسلام و ديگر جوامع مذهبى، تأمّلات
متافيزيكى- دينى مربوط به آزادى را به آن افزودهاند؛ ديگرى سطح «جامعه شناختى»
است.[1]
6. محدوديتهاى اجتماعى منافى با آزادى نيست
زندگى اجتماعى، به معنى پذيرش حاكميت گروهى است كه از بطن جامعه
برخاسته و با آراى ملت برگزيده مىشوند، و حاكميت خود را از مجارى قوانينى كه قوه
مقننه آن را وضع مىنمايد اعمال مىكنند، و در نتيجه جامعه ملزم به رعايت آنها
مىباشد، تن دادن به چنين زندگى، به معنى پذيرش كليهى قراردادهاى اجتماعى است كه
از طرف قانونگزاران وضع و به وسيلهى نهادهاى گوناگون به مورد اجرا گذاشته
مىشود، و اين نوع محدوديتها را نمىتوان، منافى آزادى دانست، فردى كه به حاكميت
فرد يا گروهى رأى مىدهد، بايد