نام کتاب : ايران؛ ديروز، امروز، فردا نویسنده : نصرى، محسن جلد : 1 صفحه : 29
الف) نظريههاى اجتماعى درباره انقلاب اسلامى ايران
اين قبيل نظريات مطرح در جامعهشناسى سياسى، با وقوع انقلاب اسلامى
ايران با بحران روبهرو شدند و نتوانستند به تحليل و ريشهيابى انقلاب اسلامى
بپردازند. بنابراين پارهاى نفى و شمارى نيز تعديل و دچار تجديدنظر شدند. حال به
طرح ديدگاه برخى از نظريهپردازان انقلاب درخصوص انقلاب اسلامى ايران مىپردازيم.[1]
خانم اسكاچپل از نظريهپردازان آمريكايى ساختگرا درخصوص انقلابهاست
و كتاب معروف وى، دولتها و انقلابهاى اجتماعى، در سال 1979 همزمان با وقوع
انقلاب اسلامى ايران منتشر شد. وى پس از پيروزى انقلاب اسلامى، در سال 1982 طى
مقالهاى با عنوان «حكومت تحصيلدار و اسلام شيعه در انقلاب ايران» به شكست نظريه
خود اعتراف نمود:
اگر در واقع بتوان گفت كه يك انقلاب در دنيا وجود داشته كه عمداً و
آگاهانه توسط يك نهضت اجتماعى تودهاى «ساخته» شده است تا نظام پيشين را سرنگون
سازد، به طور قطع آن انقلاب، انقلاب ايران عليه شاه است. تا آخر سال 1978 كليه
بخشهاى جامعه شهرى ايران تحت لواى اسلام و شيعه گردآمده بودند و از رهنمودهاى يك
روحانى عالىقدر شيعه، آيتالله خمينى- در جهت مخالفتِ سازشناپذير عليه شاه و
كليه افرادى كه همچنان به او وابسته باقى مانده بودند- پيروى كردند ... بنابراين
نبايد هيچ ترديدى درمورد خروج قابل ملاحظه فرآيند انقلاب ايران از چارچوب عِلّى
آنچه در آغاز انقلابهاى فرانسه، روسيه و چين رخ داده بود، به خود راه داد ... اين
انقلابِ قابلتوجه همچنين مرا وادار مىسازد تا به درك خود در قبال نقش بالقوه و
محتمل سيستمهاى عقايد و ادراكهاى فرهنگى در شكل بخشيدن به كنشهاى سياسى، عمق و
وسعت بيشترى ببخشم .... سقوط اخير شاه ايران و به راه افتادن انقلاب ايران بين
سالهاى 1979- 1977 باعث تعجب ناگهانى ناظران خارجى از دوستان آمريكايى شاه گرفته
تا روزنامهنگاران و متخصصين سياسى و متخصصين علوم اجتماعي- ازجمله افرادى مثل من
كه متخصص مسائل «انقلاب» هستم- گرديد .... اين انقلاب مطمئناً شرايط يك «انقلاب
اجتماعى» را دارا مىباشد. معالوصف وقوع آن بهويژه در جهت وقايعى كه منجر به
سقوط شاه شدند، انتظارات مربوط به علل انقلابها را كه من قبلًا
[1]. بنگريد به: مصطفى ملكوتيان، بازخوانى علل
وقوع انقلاب اسلامى در سپهر نظريهپردازىها.