نام کتاب : ايران؛ ديروز، امروز، فردا نویسنده : نصرى، محسن جلد : 1 صفحه : 221
تدريس مىكرد، ولى ديگران نيز چنين دورانى را پشت سر گذاشتند و
تفاوتى كه با ديگران بود، در اين جهات قابل تبيين بود، اگر تعمّق در «اصول» يا
تحقيق در «فقه» داشت، هر چند با ديگران فاصله داشت، ولى نه آنقدر كه عالمآرا و
عالمگير باشد.
گفتار سوم: خلف صالح امامخمينى (قدس سره)
انقلاب اسلامى ايران در مسير تعالى حركت اسلامى خود با محوريت
«ولايتفقيه»، اينك شاهد سكاندارى خلفِ صالحِ امامخمينى (قدس سره) است تا با
تداوم اصل «امامت» و رهبرى در كنار دو ركن «امت» و «مكتب»، به سوى تمدن ايران
اسلامى گام بردارد. از اينرو برآنيم تا بهاختصار سير زندگى و سيره رهبر معظم
انقلاب حضرت آيتالله خامنهاى- مدظله العالى- راپىگيريم.
الف) خلاصهاى از زندگينامه حضرت آيتاللهخامنهاى[1]
حضرت آيتالله العظمى سيد على خامنهاى فرزند مرحوم حجتالاسلام
والمسلمينحاج سيد جواد حسينى خامنهايدر سال 1318 ش/ 1358 ق درمشهد مقدس چشم به
دنيا گشود. ايشان دومين پسر خانواده است. زندگى سيد جواد خامنهاى مانند بيشتر
روحانيان و مدرسان علوم دينى، بسيارساده بود و همسر و فرزندانش نيز معناى عميق
قناعت و سادهزيستى را از او فرا گرفتهبودند و با آن خو داشتند. ايشان در ضمن بيان
نخستين خاطرههاى زندگى خود، از وضع زندگى خانوادهاش چنين مىگويد:
پدرم روحانى معروفى بود، اما خيلى پارسا وگوشهگير ... زندگى ما
بهسختى مىگذشت. من يادم هست شبهايى اتفاق مىافتاد كه درمنزل ما شام نبود!
مادرم با زحمت براى ما شام تهيه مىكرد و ... آن شام هم نان وكشمش بود.
ويخانه پدرى خود را چنين توصيف مىكند:
منزل پدريمن كه در آن متولد شدهام، تا چهارپنج سالگى منيك خانه 60-
70 مترى در محله فقيرنشين مشهد بود كه فقط يك اتاق داشت و يك زيرزمين تاريك و
خفهاى. هنگامى كهبراى پدرم ميهمان مىآمد- و معمولًا پدر بنا بر اينكه روحانى و
محل