عامل مهم تسليم ناپذيرى و ايستادگى ملت ايران در راه پُر افتخار خود،
فلسفه سياسى و مكتبسياسى امام است، كه ملت ما از بن دندان به آن اعتقاد دارند.
دشمنان انقلاب چارهايجز دشمنى با فلسفه امام، با مكتب امام و با شخصيت امام- كه
همچنان زندهو پايدار است- ندارند تا بتوانند اين ملت را به خيالخود به عقبنشينى و
تسليمدر مقابل خودشان وادار كنند. مكتبسياسى امام داراى شاخصههايى است كه چند خط
از خطوط برجسته اين مكتب را دراينجا بيان مىكنم:
1. عينيت سياست و معنويت
يكى از خطوط مكتب سياسى امام، در هم تنيده شدن معنويت باسياست است.
در مكتب سياسى امام، معنويت از سياست، سياست وعرفان، سياست و اخلاق از هم جدا
نيستند. امام كه تجسم مكتب سياسى خود بود، سياست و معنويت را با همداشت و همين خط
را دنبال مىكرد؛ حتى در مبارزات سياسى، كانون اصلى در رفتار امام، معنويت او بود.
همه رفتارها و همه مواضع امام حول محور خدا و معنويت دور مىزد. امام به اراده
تشريعى پروردگار اعتقاد و به اراده تكوينى او اعتماد داشت ومىدانست كسى كه در راه
تحقق شريعت الهى حركت مىكند، قوانين و سنّتهاى آفرينش كمككار اوست ... «تكليف
الهى» براى امام كليد سعادت بهحساب مىآمد و او را به هدفهايبزرگِ آرمانى خود
مىرساند .... كسى كه براى تكليف عمل مىكند، دچار ترديدو تزلزلنمىشود؛ ترسيده و
خسته نمىشود؛ از راه برنمىگردد و مصلحتانديشىهاى شخصى، تعيينكننده راه و
جهتگيرى او نمىشود .... پديده استعمار- كه دهها كشور و ميليونها انسان
راسالهاى متمادى غرق در سختترين و شديدترين محنتها كرد- يكى از چيزهايى است كه
درنتيجه تفكيك علم از معنويت، سياست از معنويت و دولت از اخلاق در اروپا
اتفاقافتاد.
2. اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم
شاخص دوم، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردماست؛ هم كرامت انسان، هم
تعيينكننده بودن اراده انسان. در مكتب سياسى امام، هويتانسانى، هم ارزشمند و
داراى كرامت و هم