نام کتاب : ايران؛ ديروز، امروز، فردا نویسنده : نصرى، محسن جلد : 1 صفحه : 182
مسعودبهنود با نگارش مطلبى تحت عنوان «زندانبان يكديگر نباشيم»
در روزنامه كيهان مورخ 25/ 12/ 1356 به تعريف و دفاع از نمايشگاه آقاى
آشوربانىپال پرداخت و به بهانه آزادى بيان و انديشه، چنين نمايشگاههايى را مخالف
«عفتعمومى» ندانست!
آشوربانىكه از استقبال فرح پهلوى از نمايشگاه عكس او به وجد آمده
بود، اندكى بعد در فروردين 1357 در «تالار شهر» نمايشگاهى از نقاشىهاى مستهجن خود
را به معرض تماشاى عموم گذارد.[1]
جالب اينكه آشوربانى در باب هنر و موانع آن معتقد بود:
يكى از آن چيزهايى كه دست و پاى بازيگرانمان را مىبندد، چيزى است كه
در اين اجتماع اسمش را «آبرو» گذاشتهاند. اگر يك بازيگر در صحنه به فكر آبرويش
باشد، بازيگرى استبىآبرو ... عامل ديگرى كه دست و پاى بازيگر ايرانى را مىبندد،
«نجابت» است.[2]
همچنين آربى آوانسيان كه از اواسط دهه چهل با كارگاه نمايش بهعنوان
استاد و كارگردان به اين مركز دعوت شد، چند نمايشنامه ضداخلاقى از جمله «كاليگولا»
را به روى صحنه آورد. در اين نمايش بازيگران به صورت كاملًا عريان و بدون ستر عورت
به صحنه مىآمدند.[3]
اين چند نمونه بهخوبى فضاى هنرى سالهاى پهلوى را مىنماياند كه
چگونه با پشت كردن به فرهنگ ايرانى- اسلامى در راستاى سلطه آمريكا و انگليس و
بىهويت نمودن نسل جوان ايرانى، به ارزشها و هنجارهاى اين ملت مىتاختند و موجب
ترويج ابتذال فكرى و رفتارى مىشدند.
اينك هرساله هنرمندان عرصههاى عكاسى، نقاشى و ... در جمهورى اسلامى
ايران دهها نمايشگاه از هنر متعالى خود را در معرض ديد مردم قرار مىدهند كه از
ارتقا و تعالى واقعى اين هنر در ايران و حتى در سطح جهان حكايت دارد.