رژيم پهلوى به حمايت از فرقه منحرف كسروى پرداخت تا اسلام ناب جايگاه
خود را در جامعه از دست بدهد. در اين راستا علىاكبر حكمىزاده كه با خروج از لباس
روحانيت، كتاب اسرار هزارساله را برضد اسلام و ارزشهاى شيعى نوشت، مورد حمايت
رژيم پهلوى قرار گرفت. از اينسو، امامخمينينيز در سال 1322 كتاب كشفالأسرار را
در پاسخ به او نوشت.
رژيم پهلوى براى مقابله با اسلام حقيقى به ترويج فرقههاى منحرفى
همانند «تصوف» نيز پرداخت و تلاش كرد «خانقاه» را در مقابل «مسجد» مطرح و پايگاه
حقيقى اسلام را نابود كند. در زمان حكومت رضاخان شايع شد كه ابوالحسن فروغى (برادر
محمدعلى فروغى) مأموريت يافته است فلسفه جديد «عرفانى» به سبك هگل تدوين كند.
همانگونه كه هگل سلطنت پروس را عالىترين تجلى «ايده مطلق» مىدانست، او نيز
«شاهنشاهى ايران» را تحقق «نورالأنوار» مىنماياند.[2]
آنان كوشيدند عرفان اصيل اسلامى را با تصوف و صوفيگرى وابسته به فراماسونرى منحرف
كنند. دكتر اقبال، نخستوزير رژيم پهلوى و ارتشبد نصيرى، رئيس جلادساواك ازجمله
دراويش مشهور دوره پهلوى بهشمار مىآمدند.[3]
از آخرين نمونههاى «فرقهپرورى» عصر پهلوى ترويج فرقه استعمارى
«بهاييت» براى مقابله با فرهنگ اسلامى بود. استعمارگران براى زمينهسازى سلطه خود
در جوامع اسلامى از يكسو فرقههاى گوناگونى را ايجاد كردند و از ديگرسو به
اختلافات دينى و انحرافات فكرى و اعتقادى دامن زدند. انگليس در بين اهلسنت
«وهابيت» را توسط مستر همفر پديد آورد[4]
و در بين شيعيان نيز «بهاييت» توسط روس و انگليس تأسيس و تقويت گرديد.
كينياز دالگوركى- وزير مختار دولت روسيه تزارى و ايجادكننده بهاييت-
در خاطرات خود مىنويسد:
من هميشه در فكر بودم كه چگونه عدهاى شيعه بر تمام گروههاى اهلسنت
و نيز بر
[1]. شهريار زرشناس، تأملاتى درباره روشنفكرى در
ايران، ص 119.
[2]. حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 2،
ص 44.
[3]. سيدحسن آيت، درسهايى از تاريخ سياسى ايران،
ص 98.