responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب مشروطيت ايران نویسنده : براون، ادوارد؛ مترجم مهري قزويني    جلد : 1  صفحه : 92

اين‌قدر به اين و آن التماس كنى كه براى تو امنيت حاصل كنند؟

ج- مقدر اين بود كه بيايم و اين كار به دست من جارى شود، خيال داشتم كه آمدم. تحصيل امنيت هم براى اجراى خيال خودم مى‌خواستم بكنم.

س- خوب از مطلب دور افتاديم، بعد چه شد سيد به علماى شيعه و ايران كاغذهائى كه نوشته بود اثرى هم كرد؟

ج- بلى تمام جواب نوشته و اظهار عبوديت كردند. بعضى آخوندها و ملاهاى لاش‌خوار را مگر نمى‌شناسيد؟ وعده پول و امتيازات بشنوند ديگر آرام مى‌گيرند. خلاصه بعد از اين‌كه تدبيرات گل كرد و بناى نتيجه بخشيدن را گذاشت چند نفر از نزديكان سلطان و مذبذبين منافق كه دوروبر سلطان بودند مثل ابو الهدى و غيره در ميان افتاده خواستند خدمات سيد را به اسم خودشان جلوه بدهند.

سلطان را در حق سيد بدگمان كردند به واسطه ملاقاتى كه سيد از خديو مصر كرده بود ذهنى سلطان كردند كه سيد از تو مأيوس شده است مى‌خواهد خديو را خليفه بكند. سلطان هم ماليخوليا و جنون دارد متصل خيال مى‌كند كه الان زن‌هايش مى‌آيند و مى‌كشندش. لهذا به سوءظن افتاده پليس‌هاى مخفيه به سيد گماشت، اسب و كالسكه هم كه به اختيار سيد بود از او منع كرد، سيد هم رنجش حاصل كرده گفت و اصرار كرد كه مى‌خواهم بروم لندن. اين بود كه دوباره اصلاح كردند و پليس‌ها را از دور او برداشتند و اسب و كالسكه‌اش را دادند بعد از اصلاح، سيد مى‌گفت حيف كه اين مرد يعنى سلطان ديوانه است و ماليخوليا دارد، و الا تمام ملل اسلاميه را براى او مسلم مى‌كردم ولى چون اسم او در اذهان بزرگ است بايد به اسم او اين كار را كرد. هركس سيد را ديده مى‌داند كه او چه شورى در سر دارد و ابدا در خيال خودش نيست نه طالب پول است نه طالب شئونات است نه طالب امتياز است زاهدترين مردم است فقط مى‌خواهد اسلام را بزرگ كند حالا هم اعليحضرت مظفر الدين شاه به اين نكته ملهم بشود سيد را بخواهد استمالت كند اين كار را به نام نامى ايشان خواهد كرد.

س- يعنى سيد بعد از اين تفصيلات كه ذكر كرديد مطمئن مى‌شود به ايران بيايد؟

ج- من سيد را مى‌شناسم همين‌قدر كه يكى از دول خارجه را ضامن بدهد كه جان او در امان باشد، او ديگر در بند هيچ‌چيز نيست خواهد آمد كه شايد خدمتى به اسلاميت بكند، وانگهى او يقين مى‌داند كه خون او كار آسانى نيست و تا قيامت خشك نخواهد شد.

نام کتاب : انقلاب مشروطيت ايران نویسنده : براون، ادوارد؛ مترجم مهري قزويني    جلد : 1  صفحه : 92
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست