چندين تلگراف به او كرد كه حيف از وجود
مبارك تو است كه دور از حوزه اسلاميت به سر برى و مسلمين از وجود تو منتفع نشوند.
بيا در مجمع اسلام اذان مسلمانان به گوشت بخورد و باهم زندگى كنيم. ابتدا سيد قبول
نمىكرد آخر پرنس ملكم خان و بعضىها به او گفتند همچو پادشاهى آنقدر به تو اصرار
مىكند البته صلاح در رفتن است. سيد آمد به اسلامبول سلطان فورا خانه عالى به او
داد، ماهى دويست ليره مخارج براى او معين كرد، شام و نهار از مطبخ خاصه سلطانى
براى او مىرسيد. اسب و كالسكه سلطانى متصل در حكم و ارادهاش هستند. در آن روزى
كه سلطان او را در قصر يلدوز دعوت كرد و در كشتى بخار كه در توى درياچه باغش كار مىكند
نشسته صورت سيد را بوسيد و در آنجا بعضى صحبتها كردند، سيد تعهد كرد كه عنقريب
تمام دول اسلاميه را متحد كند و همه را به طرف خلافت جلب نمايد و سلطان را امير
المؤمنين كل مسلمين قرار بدهد، اين بود كه به تمام علماء شيعه كربلا و نجف و تمام
بلاد ايران باب مكاتبه باز كرد و به وعد و نويد و استدلالات عقليه بر آنها مدلل
كرد كه ملل اسلاميه اگر متحد بشوند تمام دول روى زمين نمىتوانند به آنها دست
بيابند، اختلاف لفظ على و عمر را بايد كنار گذاشت و به طرف خلافت نظر افكند، و
چنين كرد و چنان كرد.
در همان اوقات فتنه سامره و نزاع بستگان مرحوم ميرزاى شيرازى طاب
ثراه با اهل سامره و سنىها برپا شد سلطان تصور كرد كه اين فتنه را مخصوصا پادشاه
ايران محرك شده است كه بلاد عثمانى را مغشوش كند. با سيد در اين خصوص مذاكرات و
مشورتها كرد و گفته بود ناصر الدين شاه به واسطه طول مدت و سلطنت و شيخوخيت يك
اقتدار و رعبى پيدا كرده است كه فقط به واسطه صلابت او علماء شيعه و اهل ايران
حركت نمىكنند كه با خيال ما همراهى كنند و مقاصد ما به عمل نخواهد آمد، درباره
شخص او بايد فكرى كرد و به سيد گفت تو درباره او هرچه بتوانى بكن و از هيچچيز
انديشه مدار.
س- تو كه در مجلس سلطان و سيد حاضر نبودى اين تفصيلات را از كجا
مىدانى؟
ج- سيد از من محرمتر نداشت چيزى از من پنهان نمىكرد من در اسلامبول
كه بودم از بسكه سيد به من احترام مىكرد در انظار تمام مردم تالى خود سيد به قلم
رفته بودم بعد از خود سيد هيچكس به احترام من نبود، تمام اينها را خود سيد براى
من نقل كرد و خيلى صحبتها از اين قبيل سيد براى من نقل كرد ولى در خاطرم نيست سيد
وقتى كه به نطق مىافتاد مثل ساعتى كه فنرش در رفته باشد مسلسل مىگفت مگر مىشد
همه را حفظ كرد؟
س- درصورتىكه شما در اسلامبول به آن احترام بوديد ديگر به ايران
آمديد چه كنيد كه