يابيد، امروز دولت متعرض احدى نخواهد شد
براى اينكه صلاح دولت نيست، فقط مىخواهيم بشناسيم اشخاصى كه با شما همعقيده
هستند كه در اصلاح امورات شايد يكوقت به مشاوره آنها محتاج شويم؟
ج- صحيح نكته مىفرمائيد من چنانچه به شما قول دادم به شرف و ناموس و
انسانيت خودم قسم است كه به شما دروغ نخواهم گفت، همعقيده من در اين شهر و مملكت
بسيار هستند، در ميان علماء بسيار و در ميان وزراء بسيار و در ميان امراء بسيار و
در ميان تجار و كسبه بسيار و در جميع طبقات بسيار هستند. شما مىدانيد وقتى كه
«سيد جمال الدين» در اين شهر آمد تمام مردم از هردسته و هرطبقه چه در طهران چه در
حضرت عبد العظيم به زيارت و ملاقات او رفتند و مقالات او را شنيدند، چون هرچه
مىگفت للّه و محض خير عامه مردم بود. همهكس مستفيد و شيفته مقالات او شدند و تخم
اين خيالات بلند را در مزارع قلوب پاشيد، مردم بيدار بودند، هوشيار شدند. حالا
همهكس با من همعقيده است ولى به خداى قادر متعال كه خالق سيد جمال الدين و همه
مردم است قسم، از اين خيال من و نيت كشتن شاه احدى غير از خودم و سيد اطلاع نداشت
سيد هم در اسلامبول است هركارى به او مىتوانيد بكنيد. دليلش هم واضح است كه اگر
همچو خيال بزرگى را من با احدى مىگفتم حكما منتشر مىگرديد و مقصود باطل مىشد.
وانگهى تجربه كرده بودم كه اين مردم چهقدر سستعنصر و حب جاه و حيات دارند و در
آن اوقاتى كه گفتگوى تنباكو و غيره در ميان بود كه مقصود فقط اصلاح اوضاع بود و
ابدا خيال كشتن شاه و كسى در ميان نبود. چقدر از اين ملكها و دولتها و سلطنتها
كه با قلم و قدم و درم همعهد شده بودند و مىگفتند تا همهجا حاضريم، همينكه
ديدند براى ما گرفتارى پيدا شد همه خود را كنار كشيدند من هم با آن همه گرفتارى
اسم احدى را نگفتم، چنانچه بجهة همين كتمانسر اگر بعد از خلاصى يك دور مىزدم
مبالغى مىتوانستم از آنها پول بگيرم. ولى ديدم نامرد هستند گرسنگى خوردم و ذلت
كشيدم دست پيش احدى دراز نكردم.
س- در ميان اشخاصى كه دفعه اول به اسم همخيالى و همدستى شما بودند
گويا حاج سياح از همه پرمادهتر باشد.
ج- خير حاج سياح مرد مذبذب خودپرستى است ابدا به مقصود ما كمك و
خدمتى نكرد و او ضمنا آب گل مىكرد كه براى ظل السلطان ماهى بگيرد و خيالش اين بود
بلكه ظل السلطان شاه بشود و امين الدوله صدراعظم و خودش مكنتى پيدا كند. چنانچه
حالا قريب شانزده هزار تومان در محلات املاك دارد همان اوقات سه هزار تومان از ظل
السلطان به اسم سيد جمال الدين گرفت نهصد تومان به