شايد بتوان گفت مصائب و حوادث ناگوار ايران، كه شش سال بازپسين سلطنت
ناصر الدين شاه را تحت الشعاع خود قرار داده و سرانجام به هلاك وى انجاميد، از
هنگام اعطاى امتياز انحصار تنباكو به شركتى انگليسى، در 8 مارس 1890، آغاز گرديد.
در تابستان پيش از تاريخ، شاه براى سومينبار[1]
به اروپا سفر كرد. تا اينزمان اين سفرها، گرچه پرهزينه و بيقاعده بودند- زيرا
هيچحاصلى جهت اتباع كشورش نداشتند-، امّا آسيب خاصى نيز به ايران وارد نكرده
بودند. اين سال امّا، سالى زيانبار بود: شاه حتى قبل آنكه در ماه آوريل كشور را
ترك كند، در ژانويه 1889 امتياز گشايش بانك دولتى را، با انحصار نشر اسكناس و
بهرهبردارى از منابع معدنى، به بارون ژوليوس دو رويتر اعطاء نمود و يكماه بعد از
آن پرنس دالگوركى توانست امتياز انحصار پنجساله راهآهن را براى روسيه كسب كند.
گويا اينها بسنده نبود، چراكه شاه ديگربار امتياز لاتارى را به يكى از اتباع خود-
كه من از نام وى مطلع نيستم- داد و اين امتياز متعاقبا توسط يك سنديكاى بريتانيايى
به مبلغ چهل هزار پاوند خريدارى گرديد. پس از مدتى كوتاه، اين امتياز لغو گرديد،
امّا پول سنديكا هرگز بازپرداخت نشد و اين امر موجب بىاعتبارى ايران در بازار
بورس گرديد. اين مسئله شايد از نقطهنظر ايران چندان مايه افسوس نباشد، زيرا
مطلوبيت بازار بورس غالبا ويژگى شومى داشته و به هيچروى مفيد تلقى نمىگرديده است؛
روز دوم سپتامبر، به فرمان مقام سلطنت بريتانيا، بانك دولتى ايران تحت عنوان «بانك
شاهنشاهى ايران» تأسيس گرديد.
من از شروط حاكم بر اين امتياز، و خاصه امتياز لاتارى، اطلاعى روشن
ندارم؛ امّا، يكى از پيامدهاى امتياز اخير كه نتايج مهم چندى را موجب گشت، بروز اختلاف
بين شاه و پرنس ملكم خان بود كه از 1872 نمايندگى ايران در دربار سلطنتى انگليس را
عهدهدار بود. در نتيجه اين اختلاف،
[1] - نخستين سفر وى در 1873 و دومى در 1878 و سومين
سفر در 1889 انجام گرفت.