responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب مشروطيت ايران نویسنده : براون، ادوارد؛ مترجم مهري قزويني    جلد : 1  صفحه : 43

نجات زندگى خود شادمان بوده و خداى را شاكرند.

حكام محلى و اعوان و انصار ايشان جهت كسب مجدد آنچه نخست به رشوه پرداخته‌اند و تأمين پرداخت منالى كه طى مدت نامشخص حكومت خود به دربار تعهد كرده‌اند، از هيچ عمل كثيف يا اقدام شرم‌آور و شرارت نفرت‌انگيز ابا ندارند ... زنان را از گيسوانشان آويخته و مردان را با سگان هار در يك جوال كرده، گوش‌هايشان را به تخته‌هاى چوبى ميخكوب كرده، يا افسارى از دماغشان گذرانيده و سپس اين قربانيان بيچاره را با چنين وضعيت اسفبار در شوارع و اسواق مى‌گردانند. كمترين مجازات مردم داغ و تازيانه است.

مؤلف مى‌افزايد كه شنيده، امّا خود نديده، كه در نامه ديگرى از سيد وى خواستار خلع هردو سلطان، يعنى سلطان ترك و شاه ايران، گشته و اين عمل را «سهلتر از درآوردن موزه از پاى» قلمداد كرده است!

در ذيل گزيده‌اى از يك نامه بى‌تاريخ‌[1] كه سيد به يكى از دوستانش، بدون قيد نام، نوشته و در «تاريخ بيدارى ايرانيان»- صص 108- 107- آمده است، ارائه مى‌گردد. اين نامه به زبان فارسى تحرير گشته است:

«من در موقعى اين نامه را به دوست عزيز خود مى‌نويسم كه در محبس محبوس و از ملاقات دوستان خود محرومم. نه انتظار نجات دارم و نه اميد حيات. نه از گرفتارى متألم و نه از كشته شدن متوحش. خوشم بر اين حبس و خوشم بر اين كشته شدن. حبسم براى آزادى نوع، كشته مى‌شوم براى زندگى قوم. ولى افسوس مى‌خورم از اينكه كشت‌هاى خود را ندرويدم، به آرزويى كه داشتم كاملا نائل نگرديدم. شمشير شقاوت نگذاشت بيدارى ملل مشرق را ببينم. دست جهالت فرصت نداد صداى آزادى از حلقوم امم مشرق بشنوم. اى كاش من تمام تخم افكار خود را در مزرعه مستعد افكار ملت كاشته بودم. چه خوش بود تخم‌هاى بارور مفيد خود را در زمين شوره‌زار از سلطنت فاسد نمى‌نمودم.

آنچه در آن مزرعه كاشتم، به نمو نرسيد. هرچه در اين زمين كوير غرس نمودم، فاسد گرديد. در اين مدت، هيچ‌يك از تكاليف خيرخواهانه من به گوش سلاطين مشرق فرونرفت؛ همه را شهوت و جهالت مانع از قبول گشت. اميدوارى‌ها به ايرانم بود. اجر زحماتم را به فراش غضب حواله كردند. با هزاران وعد و وعيد به تركيه احضارم كردند، اين نوع مغلول و مقهورم نمودند. غافل از اينكه انعدام‌


[1] - از شواهد برمى‌آيد كه نامه ظاهرا در قسطنطنيه و اندك زمانى پيش از مرگ راقم نوشته شده باشد.

نام کتاب : انقلاب مشروطيت ايران نویسنده : براون، ادوارد؛ مترجم مهري قزويني    جلد : 1  صفحه : 43
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست