در اينجا فرصت آن نيست كه گزيدههاى بيشترى
ارائه گردد. يكى ديگر از نامهها خطاب به «اولياء اللّه» در باكو است و در اين
نامه نيز بر دشمن شيخ فضل اللّه و سيد على يزدى و اظهاراتشان مبنى بر آنكه بهائيها
از نهضت مشروطيت حمايت كرده و حتى موجه آن بودهاند، تأكيد گرديده است و در پاسخ
اين اظهارات عباس افندى مىگويد كه بهائيان مطلقا از بحثهاى سياسى در محافلشان
منع گرديدهاند و به آنها گفته شده است كه «اختلافات و نزاع فعلى موجود در ايران
را به عنوان بازيچههاى كودكان كه داراى هيچگونه اهميتى نيست» تلقى نمايند و در
اين رابطه به قضاوت محققان اروپائى و آمريكائى در مورد دكترينها و اخلاقيات بهائى
توسل جسته مىشود. در نامه پنجم، كه مجددا خطاب به «ابن ابهار» است، به وى دستور
داده مىشود كه «شب و روز به بهائيان پيشنهاد كند كه خود را با آنچه كه منجر به
شكوه و جلال جاودانى ايران خواهد شد (يعنى ظاهرا انتشار دين بهائى) مشغول بدارند.
ديگر نامه حاوى نكته قابلذكرى نمىباشد.
روشن بهنظر مىرسد كه مليّون ايران مىتوانند دستكم همين مقدار
اندك از حمايت فعال يا احساس همدردى را از بهائيان انتظار داشته باشند، در حاليكه
مسلّما در گذشته (آنچنانكه در مورد شيخ احمد «روحى» كرمانى صادق است) و احتمالا در
حال حاضر ازليها در حدى گستردهتر با آرمان مردمى اظهار همهويتى نمودهاند.
به عنوان نمونهاى از برداشت بدبينانه روسها از انگيزههاى انگلستان
در انعقاد توافقنامه روس و انگليس، مىتوانم متن ذيل را كه از مقالهاى در مورد
«ايران جديد و مخالفان وى» توسط نويسندهاى با نام مستعار «ام- پاولوويچ» نگاشته
شده و در نشريه «ساورمنى مير» (دنياى مدرن)، در فوريه 1909، درج گرديده است، ذكر
كنم. خبرنگارى كه ترجمه اين متن را براى من ارسال نمود، اين نشريه را به عنوان
«احتمالا پرخوانندهترين نشريه ماهنامه روسى» توصيف و مىگويد كه اين نشريه توسط
سوسيال دموكراتها منتشر مىگردد. نويسنده اين مقاله مىگويد:
«آن خطر اصلى كه ايران جديد را تهديد مىكند، چندان متأثر از مقاومت
مشاوران مخفى دربار و ارتش نسبت به نهضت آزاديبخش نيست كه از سياست مبهم دو كشور
همسايه آن يعنى روسيه و انگلستان. تا قبل از بروز جنگ اخير روس- ژاپن، ايران در
اين وحشت بود كه بهطور اجتنابناپذيرى