سابقش از وى دورى گزينند و او بهتدريج
دريافت كه ديگر ساكنان مسافرخانه وى را رها كردهاند، در حاليكه در آغوش يك
خدمتكار وفادار، و آن خدمتكار يك فرد مسيحى، بود جان داد.
يادداشت شماره 2 (در مورد حاجى سيّاح، فروغى و اعتماد السلطنه)
حاجى سياح محلاتى معلم سرخانه شاه جوان (سلطان احمد) است، يا تا اين
اواخر بود، در حاليكه برادرش، ميرزا جعفر معلم زبان فارسى در دانشگاه مسكو است.
ميرزا محمد حسين اصفهانى، داراى نام مستعار شاعرى «فروغى»، و عنوان
«ذكاء الملك»- كه اكنون به فرزندش ميرزا محمد على خان، منشى مجلس، اطلاق مىشود-،
طى دوره حكومت مظفر الدين شاه صاحبامتياز و سردبير روزنامه «تربيت»، يكى از
بهترين روزنامههاى فارسى در آن دوره، بود و يكى از بااستعدادترين شاعران و
نويسندگان اين دوره محسوب مىگرديد. وى هم با سيد جمال الدين و هم با پرنس ملكم
خان داراى روابط دوستانه بود و در نتيجه توسط امين السلطان زندانى گرديد. وى مدت
كوتاهى قبل از كودتاى ژوئن 1908 درگذشت.
محمد حسن خان اعتماد السلطنه فرزند حاجى على خان حاجب الدوله، آن
فراشباشى و ميرغضب معروف ناصر الدين شاه، بود كه معروفيت غيرقابلغبطهاى در رابطه
با آزار و اذيت بابيه در سالهاى 52- 1850 و از بين بردن مولاى خود، ميرزا تقى خان
اميركبير، به دست آورد. (نگاه كنيد به جلد دوم كتاب «روايت مسافر» اينجانب، ص 52 و
ارجاعاتى كه به واتسون و پولاك در آنجا داده شده است و نيز صفحات 8- 256 كتاب
«تاريخ جديد» من.) اگرچه سيد جمال الدين ظاهرا عقيدهاى محترمانه درباره اعتماد
السلطنه داشت، بنابر عقيده ديگران وى يك شارلاتان، و يك آدم رذل، جاهل بيسواد و
پرمدعا بود[1]. وى حتى
نمىتوانست به درستى بنويسد و كتابهايى كه به نام وى نوشته شدهاند، توسط افرادى
فاضل نگاشته شدهاند كه بالاجبار و به دليل ترس از شرارت وى بدينكار اقدام
كردهاند.(M .M)
.
[1] - رجوع شود به ص 92 همين كتاب( استنطاق ميرزا رضا
كرمانى) كه از آن چنين استنباط مىگردد كه ميرزا رضا كرمانى نيز بر همين عقيده
بوده است.