مىتواند احساسات ايرانيان را جريحهدار
ساخته و عواطف ملّى آنها را عليه روسيه برانگيزد، وادار به شنيدن منطق و دليل كند؟
«عليرغم شكست اين تلاشها، حكومت ايران تاكنون لحظهاى از روحيه
اعتدال خود، در خواستهايش كه مجبور به ارائه آنها به نماينده روسيه گشته، منحرف
نشده است.»
«اگر نفرت مردم ايران نسبت به روسيه روزبهروز در حال فزونى است،
سرخوردگى ساكنان اروپايى ايران نسبت به همسايه بزرگ و قدرتمند اين كشور نيز كمتر
از آن نمىباشد. تاكنون فقط اروپائيان بودند كه از تشخيص ماهيت حقيقى طرحهاى عوامل
روسيه عليه تماميت ارضى ايران سرباز مىزدند؛ امّا امروز آنها دلايل روشنى در دست
دارند كه نشان مىدهد عوامل روسيه هيچ هدف ديگرى را غير از ايجاد ناآرامى، براى
جاودان ساختن اشغال قلمرو ايران توسط روسيه، تعقيب نمىكنند.»
«از اين پس حضور سربازان روسيه در ايران تنها مىتواند نظم را به
بىنظمى تبديل و وظيفه حكومت جديد را، كه نهايت تلاش خود را در برقرارى مجدد تعادل
برهم خورده و اعادهآرامش در كشور به كار گرفته، دشوارتر سازد. بهعلاوه، صرف حضور
آنها در تضاد آشكار با وعدههاى رسمى روسيه دالّ بر عدم دخالت، و با تضمينهاى رسمى
داده شده به اروپا در همين زمينه مىباشد.»
اكنون يكسال از (ژوئيه 1910) برقرارى حكومت جديد مشروطه در ايران
سپرى شده است و طى اين دوره تلاشهاى مستمر اين حكومت در جهت اعاده و حفظ نظم، و
تضمين امنيت جان و مال براى همه، تحسين حتى بىتفاوتترين ناظران را برانگيخته
است. دشواريهاى اين حكومت، خاصه دشواريهاى مالى آن، بسيار عظيم بوده است. جهت رفع
اين دشواريها ايران مجبور است كه به سوى انگلستان و روسيه، و نه هيچ قدرت ديگر،
روى آورد و ظاهرا روسيه، به عنوان يكى از شرايط ارائه وام، تقاضاى تشكيل يك
ژاندارمرى، در منطقه نفوذ روسيه- يعنى در بزرگترين و مهمترين بخش ايران- را نموده
كه توسط روسها اداره شود. گذشته از تمامى اقدامات روسيه كه در زمان قبل از استعفاى
محمد على شاه و اعاده مشروطيت انجام گرفته، آيا اقدامات اين كشور از آن تاريخ به
بعد نيز به گونهاى بوده است كه بتواند در افكار مردم ايران هيچگونه اعتماد به
مقاصد خيرخواهانهاى را كه روسيه ادعاى آنرا دارد برانگيزد؟
از 6300 تن سرباز روسى، كه سال گذشته به بهانههاى مختلف، به ايران
اعزام شدند، تا آنجا كه مشخص گشته، هنوز حدود 3000 تن از آنها در ايران هستند،
يعنى هزار تن از آنها در تبريز