اگر مجلس اخير، آنطور كه برخى ارگانهاى ذينفوذ بريتانيا و مطبوعات
انگليسى- هندى ادعا ميكردند، بىكفايت مىبود، بايد انتظار ميرفت كه كل مردم ايران
با بىتفاوتى شاهد انهدام آن بوده و با خشنودى در رضايت خاطر به سوى وضعيت سابق
امور روى مىآوردند. دو روز پس از فاجعه انهدام مجلس، روزنامه تايمز در سرمقالهاى
كه 25 ژوئن منتشر ساخت، مجلس را به عنوان «فراهم كننده نمونهاى برجسته از ناتوانى
شرقى ما در جذب اصول حكومت بر خود» و به عنوان نهادى كه «سخن بسيار گفت، امّا در
سروسامان يافتن جهت كار اساسى آمادگى اندكى نشان داد» توصيف كرد. مجددا، در دوّم
ژوئيه، اين روزنامه اعلام داشت مجلس «در شكل اخيرش، حتى بيش از قصر سلطنتى به
اصلاحات جدى و مؤثر نيازمند است.» و «مقدار شگفتانگيزى لفاظيهاى بىمعنى ارائه،
امّا به هيچوجه توانايى سازنده نشان داده نشده است»؛ و اينكه اين مجلس «بهطور
منظم تلاش مىكرد از وظايف مناسب خود قدم فراتر نهاده و به وظايف مقام سلطنت
دستاندازى كند.» اين مقاله ادامه مىداد: «برخى از اعضاى اصلى آن متهم به فسادند،
و ظاهرا نه بدون دليل، و اعتماد بر اين بود كه يكى از آنها جاهطلبيهاى خطرناكى در
سر مىپروراند. شايسته توجه است كه به اثبات رسيد مطبوعات آزاد در ايران همانقدر
مضر و خطرناك است كه در ساير سرزمينهاى مشرق. مهمتر از همه، پارلمان خود را در حل
سهمگينترين مشكلات زمان بىنظمى ناتوان نشان داد. اين مجلس نتوانست ابتدايىترين
نيازهاى مادى كشور را فراهم كند. وضعيت، كه سالهاى بسيار بد بود، مستمرا رو به
وخامت گذاشت.
از جمله آزاديهايى كه مردم در گستردهترين شكل از آن سود بردند،
امتناع از پرداخت ماليات بود.
ناامنى افزايش يافت، تجارت تضعيف گرديد، و ناآراميها رايج گرديد.
وجود يك جناح سلطنتطلب آشكار و شور و اشتياق ملىگرايان رو به سردى نهاد.» طى 12
ماه آتى، تايمز به تناوب بدينشيوه به بيان نظرات خود ادامه داد. و البته در مواجه
با انقلاب 24 ژوئيه 1908 تركيه، اين روزنامه مجبور شد