همانگاه كه در جوار عكا مبلغين مشتاق يك كيش
نوين ايرانى را به دنياى جديد اعزام مىنمايد. در تركيه، و از آنجا به سوى شرق تا
هند و تركستان، آثار نفوذ ايران فزونى مىيابد و ايضا زبان، انديشه و فرهنگ
مسلمانان ترك و هند رايحهاى ايرانى دارد.
تأكيد بر ارزش هنر و ادبيات ايران ضرورى نيست، زيرا فرشهاى زيبا،
كاشىها، سفالگرى و نقاشىهاى ايرانى مورد تقدير تمامى كسانى است كه چيزهايى
اينچنين را ارج مىنهند، و گرچه قلمرو پهناور ادبيات ايران بهطور منظم مورد
پژوهش تنها شمارى معدود در اروپا بوده است، حداقل نامهاى برخى شعرا همچون فردوسى،
سعدى، حافظ، و در اين ايام اخير، به ويژه در جهان انگلوساكسون، عمر خيام، نزد
تمامى افراد تحصيلكرده اسمايى آشنا هستند و در عداد بزرگترين شعراى گيتى محسوب
مىشوند. در باب ميزان دين ادبيات به ايران، نبايد توجه خود را به ادبيات ايرانى
محدود سازيم، چرا كه ادبيات عرب هم اگر از تحف پرورده ايرانيان محروم بماند،
بسيارى از بهترينهاى خود را از دست خواهد داد. و اگر علم جديد اندك دينى به ايران
دارد، تنها نام بو على سينا بسنده است تا ما را به ياد آورد كه چهسان ژرف، اروپاى
قرون ميانه، نيز آسيا، تقريبا دانش فلسفه و پزشكى شناخته شده آن زمان مرهون يكى از
فرزندان اين سرزمين بودهاند. مختصر آنكه، برترى ايرانيان در كليه رشتههاى دانش
چندان مشهود بود كه روايتى از محمد رسول اللّه [ص]- در زمره ساير روايات منقول از
ابن خلدون- چنين گويد:
لو كان العلم بالثّرايّا لنا له رجال من الفرس
«اگر دانش در ثريا باشد، برخى ايرانيان بدان دست مىيابند.»
همينقدر براى استعدادهاى ذاتى هنرى و فكرى ايرانيان بسنده است. در
باب شخصيت آنها تفاوت آراء وجود دارد، زيرا در عين آنكه تمام كسانى كه ايشان را
مىشناسند به زيركى، سرعت انتقال، خوشرفتارى، حسنسلوك، بذلهگويى، ميهماننوازى
و شأن و منزلتشان اذعان دارند، به دروغگويى، خيانت، جبن، شقاوت، سرسپردگى، فقدان
اصول، تزلزل در اهداف و اخلاقيات فاسد نيز متهم گشتهاند. انكار نمىتوان كرد كه
اين رذائل بين روزيخواران دربار، كه بالطبع اروپائيان صاحبمقام مقيم ايران اغلب با
ايشان محشور بودهاند، امرى رايج است، امّا معدود كسانى كه همدلانه با تمام طبقات
خاصه طبقه متوسط، درآميختهاند عموميت اين مفاسد را منكر بوده يا معترف خواهند بود
كه اين رذائل، در هركجا كه باشند، دستاورد نظام حكومتى غيرقابلتحملى هستند كه
نهضت مطرح در صفحات آتى اعتراضى است عليه آن. دروغهاى مرسوم، يا «دروغهاىسفيد»،
كه هيچ