روز بيست و ششم در ساحل فرات تمام قشون
ظفرنمون با ساز و سلب از جلو حضرت خداوندگار گذشته، خودشان را به عرضه رسانيدند.
اين لشكر طورى منظّم و مجهّز و مكمّل بود كه نمىتوان وصف نمود. به
قوّت قلب مىتوان گفت كه تاكنون هيچ پادشاهى از اكاسره و قياصره، چنين قشون مكمّل
السلاح را از رود فرات عبور نداده بودند. در همين روز، فرخشادبيگ كه از امراى
تركمان است، احمد بيگ نامى را كه حاكم ترجان بوده، دستگير كرده با چند نفر از
نوكران احمد بيگ به اردو آورد.
بعد از گرفتن اخبار لازمه مقتول گرديدند و به فرخشادبيگ نيز رعايت و
انعام و احسان نموده شد. روز بيست و هفتم چپاولچىها كه به نواحى بايبورد و كماخ
رفته بودند، سالما و غانما عودت نموده، به اردو ملحق شدند.
روز بيست و هشتم سفير كبير سلطان مصر و شام وارد شد. به حكم سلطان،
تمامى لشكر، در بيرون اردو و در سر راه ايلچى بزرگ، خيابانوار صف كشيده، به يك
احترام فوقالعاده ايلچى را به اردو وارد كردند و على العاده ترتيب ديوان و ضيافت
گرديد.
روز بيست و نهم در ميان قشون خبرى شايع شد كه اينك قزلباش آمد! بنا
به اين خبر دروغ لشكر از چادرها به يك اضطراب بيرون آمده، سلاح به دست صف آراستند.
بعد از تحقيق معلوم شد كه چند نفر از منافقين اين ارجوفه را جعل كردهاند. بعد از
تحقيقات انيقه، منافقين مذكوره را عبرة للسائرين به حكم حضرت خداوندگار به ياسا
رسانيدند.
روز سلخ ماه مزبور، جواب نامه از براى سلطان مصر نوشته و به ايلچى
ضيافت و خلعت و اجازت به معاودت او داده شد. چادرهاى سنگين و زائد و ساير احمال و
اثقال بىلزوم در اين منزل با ساخلوى مناسب گذارده شد. حتى چادرهاى ديوان خانه را
هم بىاينكه بيندازند، در جاى آنها قائما ترك كردند و محمد بيگ آرپه امينى-
انباردار جو و كاه- در اين منزل ماند كه از براى دواب از اهالى آن حوالى، عليق
ابتياع نموده، جمع نمايد.
مؤلف:[1] چه بنا به
حكم شاه اسماعيل، خان محمد استاجلو و ساير حكام از اول حدود ايران كه در آن وقت
ساحل شرقى جنوبى رود فرات بود تا به تبريز، مراتع و مزروعات را احراق و دهات و
پلها را خراب كرده، اهالى را هم در جاهايى كه دور از معابر عام بود، كوچانيده،
شاهراه و اطرافش را خالى عن الاعيان و الاهالى گذارده بودند. چون عثمانيان
مىدانستند كه خراب نمودن آبادىهاى سرراهى، در چنين هنگام، من القديم، از جمله
تدابير ايرانيان است، قبل از وقت، فقط از براى حمل قورخانه و چادر و بكسماط-
پسكوماج- ديوانى، شصت هزار شتر به جهت حمل و نقل حاضر نموده بودند و علاوه بر
اينها، قاطر خانه
[1] - در مقدمه هم اشاره شد كه بخش عمده كتاب ترجمه است
و مؤلف، جز در بخشهاى نخست و پايانى كه از خود اوست، در ميانه كتاب، هر چه از خودش
آورده، به نوعى با پرانتز يا تعبيرهايى نظير استطراد و توضيح و غيره مشخص كرده
است.