responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 76

سلطان كه ضراعت نامه شاهزاده قورقود را مطالعه نمود، جواب‌نامه تركى‌العباره‌اى را كه ترجمه آن از قرار ذيل است، نوشته ارسال داشت.

صورت مكتوب سلطانى‌

به جناب عزّت مآب، اخوت نصاب، محبّت اياب، مودّت قباب، شوكت اكتساب، برادرم سلطان قورقود كامبين و كامياب- حفظه الله تعالى و ادامه- كه اين توقيع رفيع واصل گردد معلوم شود كه تضرّع‌نامه‌اى كه متضمن استبقاى عهد سابق خودم بود، واصل گرديد. درين باب، خودت هم مطلعى كه غرض من از سلطنت، انطفاء آتش فتنه و فساد است و مى‌دانى كه از طغيان سابق شيطان قلى جلالى- مقصودش شاه‌قلي‌باباى تكه‌لو است- و از استيلاى مشرقى و اوضاع اسماعيل پليد معروف به اردبيل‌اوغلى كه تا به حوالى قيصريه آمده بود، چه قدر خسارت و نقصان به دين و دولت وارد شد. حالا بعناية الله تعالى به اذن شرع قويم عزيمت همايونم مقرر به شرق است. مادامى‌كه شما بر عهد سابق ثابت قدم باشيد، از اين جانب ابدا انديشه ننموده با دعا اشتغال فرمايند.

بعد از نوشتن اين امان‌نامه، احكام به حكام و سرداران لشكر روم ايلى و آناطولى فرستاد كه در ينگى‌شهر جمع شوند و خود او نيز در معسكر ادرنه چادر زده، تمام صاحب منصبان و افراد ينگى‌چرى و ساير امرا را جمع كرده، خطبه راجع به لزوم جنگ شاه اسماعيل خواند و سه بار فرياد كرد كه مسلمانان! جنگ با اردبيل‌اوغلى از واجبات دين است، بايد جنگيد.

احدى از حضّار به سلطان جواب نداد!

در فرياد چهارم عبد الله نامى از افراد ينگى‌چريان خود را به پاى سلطان انداخته گفت:

قبله‌گاها! ما ينگى‌چريان حاضريم با اردبيل‌اوغلى بجنگيم!

چون اين جنگ بر ضد ميل على پاشاى وزير بود، حكومت سلانيك را كه خاص وزير مشار اليه بود به همان عبد الله دادند. سبب ظهور اين جنگ باعث الشرور را صاحب تاريخ روضة الصفوية[1] در سوانح سال نهصد و بيست از اين قرار مى‌نگارد:

در اين سال سلطان سليم پادشاه با ايستادگان بارگاه خاقان جم‌جاه در مقام عصيان برآمده، باعث مخالفت او آنكه، چون خان محمد استاجلو بر دياربكر استيلا يافته و لشكر ذو القدر را با مردم اندك به دفعات شكسته و ملازم او ديو دوراق‌[2] با هفتاد سوار، سيصد نفر غلام، سلطان قانصو غورى‌[3] پادشاه مصر را كه در دلاورى شهرت عظيم داشتند و اسامى آنها را از


[1] - متن نقل شده در احسن التواريخ، ص 187 به بعد است، نه در روضة الصفوية. از اين مورد به بعد، به صراحت روشن است كه مؤلف از احسن التواريخ، با نام روضة الصفوية ياد مى‌كند.

[2] - در متن چاپى احسن التواريخ، دلو دوراق.

[3] - در اصل: قايناد غورى.

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 76
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست