responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 273

مى‌داشتند و شبيه پهلوانان و جنگها و ساير وقايع زمان قديم يا زمان خودشان را در مى‌آوردند؛ و اين عادت تا زمانى كه قبول آئين نصرانيت نمودند، باقى بود. اگرچه در صدر نصرانيت، مدتى متروك شد، ولى از آنكه ترك عادت قوميه، به قول يكى از حكما، دشوارتر از ترك مذهب و ديانت و به خصوص از اين قبيل عادت كه مبنى به ملاحظه منافع ماديه و معنويه هر امّت است، باز مردم اقدام به داير نمودن تياترها و اولمپيادها كردند. رهابين كه اين اقدام اهالى را ديدند، رجوع به تورات و انجيل حاضره نموده، حكايات راجعه به پيغامبران را به زبان عوام نوشته، به تياترها دادند و غالب شبيه‌هاى آن زبان راجع به مسيحى بود كه ابن اللّه مى‌نامند. بعد از آنكه پروتستانى در اروپا شايع شد، حكايت مذكوره را ترك كرده، بازى‌هاى حاليه را پيش گرفته، ترقّى دادند. بعضى از صاحبان خبر ايران، بر آنند كه در زمان سلطنت كريم‌خان زند از براى امرى سفيرى به فرنگ فرستاده شد. سفير كه از فرنگ عودت كرد، در حضور كريمخان از تياترهاى فرنگ حكايتها گفت. كريمخان نيز فرمود اول شبيه هفتاد و دو تن را در آوردند و اين در ايران شيوع يافت و روز به روز صاحبان خبر حكايتها از كتب احاديث ترتيب داده، و به دست تعزيه گردان‌ها دادند تا كار را به اين درجه آوردند كه مى‌بينيم.[1] انتهى‌

خلاصه: شاه اسماعيل، پنج جنگ در مدت سلطنتش كرد. اول با فرخ يسار شيروان شاه.

دوم با الوند ميرزا. سوم با سلطان مراد. چهارم با شيبك خان پنجم با سلطان سليم. مملكتش نيز آذربايجان و عراق عرب و عراق عجم و خراسان و فارس و كرمان و غورستان و در اول ظهور دولت دياربكر و كردستان و بعضى از ارمنستان بود كه سلطان سليم ضبط نمود. از گرجستان و مازندران خراج مى‌گرفت.

الغرض، وفات شاه اسماعيل و جلوس شاه طهماسب را، سلطان سليمان، در اسلامبول در وقتى شنيد كه مصمّم سفر ايران بود و اعتماد به اين خبر نكرد و محض تحقيق اين فقره، نامه‌اى به حاكم گيلان نوشته ارسال داشت كه صورت آن از منشآت فريدون بيگ عينا در ذيل درج گرديد.

صورت نامه سلطان سليمان قانونى‌

والاجناب، امارت مآب، عزّت نصاب، دولت مآب، رفعت قباب، معدلت‌اكتساب، مكرمت انتساب، ساحب اذيال المجد و الوقار، صاحب دلايل العزّ و الافتخار، ناسج دروع الانصاف، ناسخ فروع الاجحاف، مستعبد الاحرار بالبرّ و الاعطاف و مستبعد الجور و الحيف و


[1] - روشن است كه با اين اجمال، نمى‌توان پرونده اين بحث را بست بلكه لازم است تا در اين باب، به كتابهاى مفصل‌تر مراجعه شود.

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 273
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست