كند، غور يغورا بيشتر از او كه مىخواست ادا
كند، وعده نمود. منوچهر ديد كه آن مبلغ را كه اينها مىخواهند، نمىتواند ادا
نمايد، اقدام به جنگ كرد؛ ولى نتوانست كارى بكند. فورا به بايبورد رفت. لشكر
قزلباش به يارى طرفداران غور يغورا گرجستان را گرجستان ساختند كه نمىتوان وصف
كرد. بنابراين غور يغورا در فرمانفرمايى استقرار و استقلال يافت و منوچهر نيز به
توسط حاكم بايبورد، بسانه نامى از امراى گرجستان را به دربار دولت عثمانى فرستاد.
بنابراين سلطان سليم ايلچىها كه شاه اسماعيل از براى مصالحه فرستاده
بود، حبس كرده، مصمم سفر ايران و گرجستان شده، با حكومت مجارستان كه به استدعاى
مصالحه سفير فرستاده بودند مصالحه كرد و به سردارى غازى سنان پاشا به اردوى شرق
حركت داد. آنگاه كه اتفاق حكومت مصر با ايران به وضوح پيوست، آن سلطان قاهر نيز از
اسلامبول حركت كرده، به اردوى خود ملحق شد و بنا به حركت سلطان قانصو غورى، مجبور
به جنگ مصريان شده، تأديب شاه اسماعيل را به تأخير انداخت.
آنگاه كه منوچهر با امراى گرجستان در شام التجا به دربار سليم نمود،
سلطان نيز حكم فرمانفرمايى گرجستان را با خلعت و فرمان به منوچهر خان داد و دائره
حكومت حاكم بايبورد را توسيع نموده، او را در فرمانفرمايى گرجستان مستقر و مسلط
ساخت. ميرزا بيگ كه به بايبورد رسيد، جمع لشكر نموده و در همراهى منوچهر متوجه
گرجستان شد. از آن طرف غور يغورا كه خراجگزار ايران شده بود، از ديو سلطان استمداد
نمود. ديو سلطان هم لشكرى از براى امداد به غور يغورا فرستاد و از آن طرف حوادث
دروغى شايع ساخت كه سلطان سليم را مصرىها منهزم ساخته و كشتهاند. بنابراين خبر،
طرفداران منوچهر از او روگردان و ملحق به غور يغورا شدند. ميرزا بيگ حاكم ايبورد
با لشكر عثمانى و منوچهر و حاكم اسبر و كسكيم و تورتوم و ارزنجان و ترجان و كيفى
با سه هزار لشكر چريك در وسط گرجستان ماندند. لشكر غور يغورا به استظهار قزلباشان،
اطراف آنها را حلقهوار گرفته، منوچهر خان و ميرزا بيك و حاكم اسبر را با دو هزار
نفر طعمه شمشير و تبر كردند. باقى لشكر به هزار مرارت و پريشانى خودشان را از چنگ
غالبين رهانيده، به وطنشان رفته، كيفيت را به عرض سلطان رسانيدند.[1] انتهى
*** روز يكشنبه دوازدهم ديوان نشد. پاشايان به اردو رفته، ساخلويى كه
لازم بود در مصر بماند، از عساكر منصوره انتخاب نمودند. مقدار آنها از اين قرار
است: هزار نفر از لشكر روم ايلى و هزار نفر از عسكر آناطولى و هزار نفر از غلامان
خاصّه و هزار نفر ينگىچرى و مقدار كافى توپچى و قورخانچى و زنبورچى كه تمامى آنها
عبارت از پنج هزار نفر بودند. سركردگى