و اين هيئت سلطنت نيز چنانچه در متن معروض افتاد، به قتل تومانباى و
امرا بل ملّت حاكمه، منقرض و مستأصل گشتند و خطّه مصريه و شامات و حجاز و ساير
ممالك اين دولت به حيطه تصرّف دولت عثمانى در آمد؛ و در حقيقت باعث انقراض اين
دولت، خطاى سلطان اشرف قانصو غورى در سياسيات بود و شكى نيست كه اگر سلطان مشار
اليه ممانعت به حركات عسكريه سلطان سليم نمىكرد، به اين زودى عثمانيان قيام به
استيلاى خطّه مصريه نمىنمودند.
برويم به سر مطلب: روز سهشنبه بيست و دوم، حضرت خداوندگار بالسعادة
و الاقبال، به جزيرة ام القياس تشريف بردند. خواجه افندى و چلبى افندى- خليفه
عباسى- و ساير خواص، با اصحاب طرب در ركاب بودند و در آنجا مجلس عيش برپا گرديد.
در همين روز محمد پاشا از وزرا و نور الدين افندى زيركزاده قاضى عسكر روم ايلى
شروع به اخراج بلد بعض مقصّرين و اشخاص را نمودند كه ماندن آنها در مصر باعث فساد
مىشد.
چهارشنبه بيست و سوم بىوقوعات. پنجشنبه بيست و چهارم شادى بيگ كور
كه از براى ايقاع فساد در خارج گريخته بود، گرفته، آوردند. شب جمعه آتشبازها آمده،
در جلو سراپرده، انواع هنر نشان دادند. از جمعه بيست و پنجم تا سهشنبه بيست و
نهم، لشكر ظفر
[1] - بر اساس جدولى كه زامباور در« نسب خلفا و
شهرياران، ص 163- 164» به دست داده است، جمعا 25 نفر از سلاطين چراكسه حكومت
كردند. در اينجا، تنها فهرست خود مؤلف را مىآوريم.