responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 228

و شكى و قمق و قيساق كوهى و دشتى بالجمله از آوازه جهانگيرى آن پادشاه و شاهنشاه معظّم- حفظه الله و ادامه لتسخير العالم- خوشحال شده، آنچه رسم اخلاص و قاعده اختصاص بود، به جاى آورده، شكر الهى ادا كرده؛ و چون شكر ننمايد كه بعد از غلبه چالدران و مراجعت نمودن به آماسيه و از آنجا تسخير كردن قلعه كماخ و دفع علاء الدولة ذو القدر و ضبط ممالك آن و تفويض دارائيش به على بيگ ولد شهسوار و معاودت به تخت بخت و تدارك آرامش آن ديار و تجديد عهود خراج‌گزاران از كفّار خاكسار و مكررا عزيمت ملاطيه نمودن، و از آنجا به عزّ و اقبال و سعادت و اجلال به قتال غورى رفته، بعناية الله مغلوب و منكوب ساخته و قدم همّت، از حلب به دمشق بازگذاشته و به اندك توقف ضبط آن‌چنان ممالك نموده، و به انواع فرّ و شكوه و سپاه انبوه، قطع برارى و بوادى كرده، و به مصر قاهره در رسيده، تومانباى و توابعش را مستأصل ساخته و جميع عربستان را به حيطه تصرّف درآورده، و ملحق ممالك روم گردانيده، اين نوع هنر نمودن، بجز اسكندر فيلقوس، ساير سلاطين را ميسّر نگشته است.

اميدم چنان است از كردگار

كه گيتى‌ستان باشى و نامدار

على الخصوص استسعاد و تشرّف خداوندگار عالم مدار، به خدمات فايض البركات حرمين شريفين- زادهما الله شرفا و تعظيما- كه از سلاطين سالفه، اكثرش در تفكّر و تحيّر آن خدمت از اين جهان فانى رحلت كرده، بسيارى از ايشان را، اين دولت دست نداده، محروم و بى‌نصيب مانده‌اند. چه اين سعادت، عطيّه‌اى است از عطاياى الهى و نعمتى است از نعم نامتناهى كه شكر آن نسبت به شكرگزارى ساير نعم، مثل نسبت مكّه مكرّمه است به ساير اراضى مقدّسه و حق سبحانه و تعالى را وجودى كه لايق اين دولت و مناسب اين سعادت شمرد، بلا شبهه در دنيا و آخرت، قرين عنايت سبحانى و مقارن رحمت يزدانى گشته، آن‌قدر كه به فقراى آن ديار فيض آثار كه متمكّنان وادى غير ذى زرع‌اند،[1] شفقت و مرحمت نمايند، يكى صد در مقابله آن مفوّض شده، و در دنيا، خود شهنشاه جميع سلاطين اسلاميان بوده، جمله را به جز اطاعت و فرمانبرى آن جناب كام‌بخش و كامياب چاره‌اى نمانده است.

و بعد از اين، ساير حكام به حبل المتين انقياد و آن آستان فلك احتشام، دست تضرّع بر زده اميدوار است كه از روى تلطّف و احسان به همگنان نگريده، ابواب مرحمت به وجوه مطيعان گشاده، و اسباب عاطفت به جهت منقادان مهيّا و آماده فرموده، ملتجيان را نااميد نگردانند كه شكرانه اين چنين فتوح، الطاف بى‌نهايت و احسان بلاغايت است.

و غرض از اظهار اين گستاخى آن كه، چون داراى عجم و پادشاه اكرم شاه اسماعيل صفوى از ورود نامه نامى سلطانى واقف گشته، اعلام نموده بود كه اين بنده سعادتخواه، فى‌


[1] - اشاره به آيه 40 سوره ابراهيم.

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 228
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست