گرديده بودند. حتى خزانه خاصّه و انبارهاى
آذوقه و چادرهاى لشكر را با نوكرهاى شخصى خودشان قضات و ارباب قلم و بعضى از خدّام
محافظت نموده بودند. روز شنبه هشتم، هزار و پانصد نفر از چراكسه كه بعد از اين عفو
عمومى هريك در گوشه پنهان شده، اهالى را اغفال و تشويق به شورش مىكردند، به دست
آورده، به اردو فرستادند، در حقّ آنها هم حكم قتل صدور يافت. روز يكشنبه نهم،
مقتولين را حكم شد به رود نيل انداختند كه طعمه تمساح و ماهى شوند!
روز دوشنبه دهم، توقف و استراحت گرديد. در اين روز لشكر ظفر پيكر رخت
شسته، خودشان را از اوساخ جنگها پاك كردند. روز سهشنبه يازدهم ديوان شد. يونس
پاشا كه زخمدار بود به ديوان آوردند و بعد از مشورت و صواب ديد عموم امرا، سنان
پاشاى كوچك در جاى خادم سنان پاشاى شهيد صدر اعظم و به جاى او سنان پاشاى
اميرالامراى روم ايلى، وزير ثانى و در جاى او نيز مصطفى پاشاى اميرالامراى
آناطولى، اميرالامراى روم ايلى و بجاى او هم فرهاد آقاى مير علم، امير الامراء
آناطولى، نصب و تعيين گرديدند و محمد بيگ خواجهاوغلى به عنوان پاشايى در جاى حسين
پاشاى مقتول نشانجى- توقيعى- نصب شد و به ساير امرا و زعما و بندگان و غلامان و
دليران كه در اين جنگها مردانه جنگيده و ابراز شجاعت و بسالت نموده بودند، امارت
و حكومت و خلعت و انعام و سورغوج و جلنگ و ترقّى داده شد.
روز چهارشنبه دوازدهم، ديوان شد. به موجب فرمان قضا جريان، سه نفر از
آن مفسدين را از كمر دو نيمه كردند كه در حق سلطاناوغلى مزوّرى نموده بودند. بعد
از ديوان، وزراى جديد شرفياب شده، عرض قضايا نمودند و مقرّر شد كه از براى تحقيق و
تفتيش به اطراف و اكناف، مفتشين و كشّافين فرستاده، محل اختفاى تومانباى را معين
نمايند.
روز پنجشنبه سيزدهم تعطيل. روز جمعه چهاردهم در جوامع مصر قاهره
عموم خطبا به اسم حضرت فاتح ممالك العرب، سلطان البرّين و خاقان البحرين، خادم
الحرمين الشريفين، السلطان الغازى سليم خان بن الغازى بايزيد خان بن الغازى الفاتح
محمد خان- خلد الله ملكه و سلطنته الى آخر الزمان و انتهاء الدوران، آمين يا
مستعان- خطبه خواندند. و خطبا خلعتهاى فاخر پوشيدند و جمله فاتح ممالك العرب كه
عددا مساوى به نهصد و بيست و سه است، تاريخ اين فتح عظيم مقرر گرديد.
روز شنبه پانزدهم تعطيل. روز يكشنبه شانزدهم جانبردى غزالى كه از جنگ
قاهره گريخته بود، در اين چند روز در بيابانها سرگشته و حيران گشت و گذار كرده، و
ملجائى هم بدست نياورده، عريضه به خاكپاى همايون فرستاده، استدعاى عفو تقصير نمود
و قسم خورد كه مادامالحيات الحياة خدمت صادقانه به دولت عثمانى نمايم. بنابرين،
حضرت خداوندگار هم رقم عفو بر جريده جريمه او كشيده، عذرش قبول فرمود و اماننامه
رسمى براى او فرستاد.