responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 192

روز دوشنبه بيست و ششم در قرب مزار داود نبى عليه السلام، حضرت پادشاه عالم پناه به دولت و سعادت در جلو درب سراپرده بر تخت سلطنت نشسته، فرمود هر اسير كه چركس بود، گردن زدند. مقدار مقتولين قرب دو هزار بود. اردوى همايون با غنايم مالامال و هر يكى از لشكر منصور از آن غنايم قسمت گرفته، مسرور البال شدند و شكر حضرت ناصر حقيقى را به جاى آورده، مقهورى اعداى دولت و منصورى اولياى سلطنت را از درگاه ايزدى استدعا نمودند؛ و حضرت خداوندگار فرمود گودالها كنده، مقتولين طرفين را با پيراهن و زيرجامه در گودالها دفن كردند.

روز سه‌شنبه بيست و هفتم، اردوى همايون از ميدان جنگ حركت كرده، به منزل حيلان آمد و حكم شد كه دزدارزاده محمد چلبى وزير لشكر آناطولى در جلو به حلب رفته، هر چه راجع به چراكسه و ديوان است، ضبط و به موجب كتابچه ديوان ماليات و عوارض و جزيه يك‌ساله را از اهالى دريافت نمايد.

روز چهارشنبه بيست و هشتم، در اين منزل توقف گرديد. عقد ديوان فرمودند. بعد از مشورت مقرر شد كه اسكندر بيگ پولار قيسدى‌اوغلى ميرلوا و حاكم قره حصار شرقى به حلب رفته، خير بيگ ملك الامرا حلب را به حضور همايون بياورند و تحقيق نمايند كه چركسها نعش سلطان مقتول را برده، در كجا دفن كرده‌اند. در همين روز، يونس پاشا كه با دلاوران روم ايلى و آناطولى، فراريان را تعاقب كرده بود، آمده، خير بيگ ملك الامراء حلب و عبد الرزاق بيگ ذو القدر از خويشان علاء الدولة را گرفته كت‌بسته به حضور همايون آورد.

چون خير بيگ مرد دلير و باهوش بود، حضرت خداوندگار حكومت كوستنديل را به او مرحمت فرموده، قرار دادند كه به محل حكومت نائب الحكومة فرستاده، خود او در خدمت همايون در سفر باشد و حكم شد، اخبار مسرّت آثار اين فتح جليل القدر را با نامه‌ها و احكام به حكم‌داران و حكام اعلام نمايند.

روز پنج‌شنبه بيست و نهم، حضرت خداوندگار در همراهى اردوى ظفر شعار از اين منزل كوچيده، بالعزّ و الافتخار در ميدان معروف گون‌ميدانى واقعه در ظاهر حلب در حياط امارت سلطان مصر كه سراپرده سلطانى را در آنجا برپا نموده بودند، نزول اجلال فرمودند.

روز جمعه سلخ ماه مذكور حضرت ظل اللهى داخل شهر حلب الشهبا[1] شدند، و نماز


[1] - در شمالى شرقى شام واقع و دويست كيلومتر از اين شهر دور است. يكى از شهرهاى دولتمند ممالك آسيايى عثمانى و مسكن يك كرور نفس بود. در سال( 1822 م/ 1238 ه.) زلزله بسيار سختى اين شهر را خراب كرده. امروز يك‌صد و بيست و پنج هزار نفس از هر ملت و مذهب موجود و مركز ولايت فرات است. ابنيه عاليه دينيه و ديوانيه و مدنيه و خانه‌هاى اعيان اهالى زينت‌بخش اين مملكت است.

سربازخانه‌ها، مريض‌خانه، دار الفنون، مكاتب درجه دوم و سوم، دار الايتام و ارگ حكومت را دارد. اسم قديم اين شهر پره و تدمر جديد است. در سال پانزده هجرى ابو عبيدة بن الجراح فتح نمود. انتهى

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 192
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست