responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 134

چشمگزك رسيده، بيغلو چاوش- مصطفى پاشا- با جوش و خروش نمايان شده، در برابر غازيان صف سپاه بيار است. نورعلى خليفه با هشتصد سوار جرّار بر قلب روميان ديو سار كه زياده بر ده هزار بودند، تاخت و به نوك سنان نقش وجود جمعى را از صفحه هستى محو ساخت و عاقبت روميان غالب آمده، نورعلى خليفه را به قتل آوردند و ايقوت‌اوغلى با جمعى سالم بيرون رفتند.[1] انتهى‌

روز دوازدهم ديوان شد. ايلچى منگلى‌گراى خان فرمانرواى قريم و دشت قپچاق و ايلچى حكمران و كوتوال قلعه حلب و ايلچى رمضان‌اوغلى و ايلچى قره بغدان- مولدوانيان- و ساير حكومات كه آمده و جواب فتحنامه و تبريك قدوم آورده بودند، داخل حضور همايون شده، به ترتيب دست بوسيدند. و از دياربكر سر نورعلى سلطان روملو را با هزار بينى بريده قزلباش كه فرستاده بودند و سرهاى بريده و اسراى كفار فجار با علم‌هاى سرنگون و خاكسار دشمن را از حضور حضرت خداوندگار به ترتيب گذرانيده، به عرض رسانيدند. و بنا به حكم همايون اسراى فجار را شيپور و كرنا و سرنا و طبل زنان به آن طرف غلطه برده، در مواجهه فرنگيان غلطه طعمه شير شمشير نمودند.

در اين روز فيروز، ديوانى برپا نموده شد كه مى‌توان گفت از اول استقلال عثمانى تاكنون چنين ديوانى را احدى نديده بود؛ زيرا تمامى بندگان و كوچكان بكتاشيان- ينگى‌چريان- لباس رسمى خودشان را پوشيده، دست بسته ايستاده بودند.

به علما و مشايخ و سادات و عامه فقراى اسلامبول و ادرنه و بروسه انعام عام داده شد و موالى عظام محروسه اسلامبول از براى تبريك خير مقدم، عموما دست بوسيدند. روز سيزدهم، حضرت خداوندگار به آرزوى زيارت مراقد مطهره، سوار اسب شده اولا ابو ايوب انصارى- رضى الله تعالى عنه- را، بعد جدش سلطان محمد فاتح- طالب ثراه- را، بعد پدرش سلطان بايزيد ولى- نور مرقده- را زيارت فرموده، عودت به عمارت همايونشان نمودند.

روز چهاردهم، شاهزاده جوانبخت لايق تاج و تخت سلطان سليمان شاه- طال بقاه- در وقت چاشت آمده، بالعز و الاقبال داخل اسلامبول شدند.

در عمارت يحيى پاشا كه اسكندر پاشا مى‌نشست، بنا به ورود حضرت شاهزاده از آنجا بلند شده، به خانه قديمى خود رخت كشيد. و چون عمارت مزبور را از براى اقامت موقتى شاهزاده مهيا نموده بودند، در آنجا نزول اجلال فرمودند. در هنگام ورود، تمامى وزرا و قضات عسكر و وزراى دفتر و لشكر و ساير آقايان و اجزاى ديوان و عمله خلوت دربار و صنوف لشكر، استقبال كرده، به انواع تعظيم و تكريم وارد دولت سراى نمودند. مثنوى:

ندكلو وار ايسه تعظيم و اجلال‌

ايدرلر اتميوب بر قيلجه اهمال‌


[1] - احسن التواريخ، ص 201

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 134
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست