شاء الله تعالى عودت و رجعت همايون ما را به
صوب تخت بخت قسطنطنيه عن قريب منعطف و منصرف بدانيد و از براى اعلام اين بشارت
بهيّه و نصرت سنيّه از بندگان ما قدوة الاماجد و الأهالى بالى چاشنگير-
خوانسالار- زيد مجده ارسال گرديد. بايد كه در هنگام وصول اين مثال شكر الهى را به
انواع مسرّت و بهجت ادا نموده، اين فتحنامه را على رءوس الاشهاد، بدهيد بخوانند و
ابواب سرور و شادمانى را به روى عامّه خلق گشوده و به ادعيه، ازدياد قدر و جاه ما
اشتغال نمايند. تحريرا فى اواسط جمادى الاولى سنه احدى و عشرين و تسعمائه بمدينة
قيصريّه.
مختصر: در آن هنگام لشكر ظفر پيكر سلطانى بعض نواحى و قصبات و حصون و
قلاع تابعه به ولايت دياربكر [را] بعناية الله الملك العالى فتح كردند.
بعده، عنان عزيمت شاهانه را به جانب اسلامبول مصروف گردانيده، به
استعجال روانه شدند. در روز چهارشنبه بيست و نهم ماه جمادى الاولى، در وقت چاشت از
چمن تكفور به ديل آمده از ديل به قايق بوستان نشستند. سنان پاشاى صدر اعظم نيز در
يك قايق و پيرى پاشا و نشانجى- منشى حضور- و رئيس الكتاب- وزير امور خارجه- در يك
قايق و عمله خلوت هم در قايق على حده نشسته، از دريا عبور نمودند و قبل از وقت
عصر، باليمن و الاقبال قدم به ساحل گزارده از دروازه باغچهقاپوسى وارد عمارت
سلطنت شده، بالعزّ و الاجلال بر تخت فيروز بخت عثمانى جلوس فرمودند.
وقايع شهر جمادى الآخره
تا روز يازدهم اين ماه ديوان نشد. اما در اين روزها، حضرت خداوندگار
به عزم تفريح صحرا و دريا، گاه اسب سوار شده، و گاهى هم در كشتى نشسته، از
اسلامبول بيرون مىآمدند.
در روز يازدهم ديوان شد. آقاى ينگىچريان و پاشايان و قاضيان عسكر و
ساير صاحبان ديوان، به ترتيب معمول و قديم، داخل اطلاق عرض شده، با حضرت خداوندگار
ملاقات نمودند. امروز از دياربكر با هزار بينى بريده، سر نورعلى خليفه روملو از
سرداران شاه اسماعيل را كه مصطفى پاشا حاكم طربزون در حوالى چمشگزك در جاى تنگى به
چنگ آورده و از لشكرش هزار نفر و خود او را كشته بود، آوردند.
استطراد: مؤلف تاريخ احسن التواريخ[1]
در ميان سوانح امسال مىنگارد كه:
مصطفى پاشا كه از قبل سلطان سليم حاكم طربزون بود، با لشكر بسيار
روميان خونخوار متوجه ارزنجان گرديد. چون نورعلى خليفه روملو از توجه او مطلع
گرديد، به اتفاق محمد بيگ ابقوتاوغلى رايت نهضت بدان جانب افراخت و عساكر نصرت
يزك در حوالى