responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 126

منشورة بنسائم نصر من اللّه و اغته! عزمه مقرونة بعزائم‌ «وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»[1]. الوف دعوات صافيات مسكية النفخات شوق‌آميز و صنوف تسليمات وافيات وردية الفتوحات صفاانگيز كه از مهبّ رياض جنان و گلشن حدايق رضوان به مشام حاضران بزم خاص و خيشوم هواداران ذى الاختصاص، مقرون و مشحون گشته، با قوافل و داد نوافج فشان عنبر بار و رواحل اتحاد لواعج بيان عبهر نثار، اتحاف و اهدا نموده، حقا ثمّ حقا بعزّة الله‌ «وَ كَفى‌ بِاللَّهِ شَهِيداً»[2] كه همواره ولاء جوى و هواخواه آن سلطان جهان‌پناه بوده و مى‌باشد و از دل و جان مشتاق جمال فرّخ‌فال آن پسنديده دوران و مخدوم عالم و عالميان است. حضرت مسبب الاسباب- عظم شانه و كمل احسانه- وسيله‌اى كه باعث ملاقات حقيقى گردد؛ به خير و خوبى ميسّر كناد «وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»[3].

بعد هذا: مشهود ضمير منير خورشيد نظير جهانگير و خاطر عاطر فيض مآثر لا نظير، آنكه به فرموده‌ «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها»[4] تعداد نعيم بى‌نهايه الهى نسبت به ايّام همايون پادشاهى ما زياده از آن است كه شمّه‌اى از آن به تحرير راقمان زمان و تقرير متكلّمان انس و جان به زبان بيان گنجد؛ لا بل شكر آن عطيّه بى‌پايان نه در آن حد و مرتبه است كه شكر شاكرين و ذكر ذاكرين از عهده حمد و سپاس آن توان برآمد. شعر:

فحمدا له ثم حمدا له‌

على ما عطانا جزيل النعم‌

و شكرا له ثم شكرا له‌

على ما كسانا رداء الكرم‌

با آنكه حضرت خاتم الانبياء- عليه التحية و الثناء- در اين مقام كشح مقال از لا احصى ثنا كرده، اما به گفته «العبادة بقدر الطاقة» غفلت از شكرگزارى نتوان نمود و به جز خوشه چينى از خرمن‌ «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»[5] ذخر آخرتى نتوان اندوخت‌ «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ».[6] و از جمله اقامت بر اين امر، دفع شرر نار فتن و انطفاء آن است به رشحات شمشير آبدار و صرصر قهر صاعقه كردار روزگار و ستم رسيدگان طغاة و بغاة غدّار؛ على الخصوص زنادقه اوباش و ملاحده قزلباش- دمّرهم الله و خذلهم- كه در از ابتداى خروج با بى‌دست‌وپايى چند از علوج و مفلوج، از محض تغلّب و تسلّط رو به ظلم و بيداد نهاده، چندين هزار مسلمانان را به غير حق به قتل آورده، و هتك ناموس ارباب عرض كرده، و سوداى سلطنت با فكر خام در ديگ دماغ پخته و با سلاطين روزگار لاف برابرى و پنجه هم‌بازويى زده؛ دفع و رفع آن قوم از واجبات دينيه و فرايض عينيه انگاشته، مرة بعد اخرى، مقالات و مكاوحات اوزبكان مسموع گماشتگان درگاه شده. و هر چند به غفلت، حسب التقدير، سبقتى از آن ملاعين بى‌دين و رفضه زشت آيين به ظهور پيوسته، اما معلوم عالى‌


[1] - آل عمران، 126

[2] - ابراهيم، 43

[3] - بقره، 207

[4] - ابراهيم، 34

[5] - ابراهيم، 7

[6] - حديد، 12

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 126
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست