responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 121

گشت. روز پنجم بيغلى محمد بيگ امير آخور به حكومت قره حصار و بايبورد سرافراز گرديد و از براى ضبط و ربط اين دو مملكت كه رأس حدود اين دولت معين شد، پانصد نفر از دستجات ينگى‌چرى معين نموده فرستاده شدند. روز ششم، جز دو هزار ينگى‌چرى تمام قشون مرخص گرديدند. روز هفتم، احمد آقاى قاپوچى‌باشى ميرآخور و قوچى بيگ قاپوچى‌باشى و بهرام بيگ قاپوچى نصب گرديدند.

روز نهم، موكب همايون به زاويه شيخ احمد رسيد. در اين منزل بعض مفسدين خانه‌هاى قريه را تاخته، بعد سوزانيدند. چون در ضبط و ربط قشون، اهمال و تكاسل نموده بودند، حكم صادر شد كه طناب‌هاى چادرهاى هرسك‌زاده و دوقه‌گين‌زاده را بريده بر سر آنها بخوابانند و هر دو هم معزول از عمل گرديدند و رؤساى اين فتنه گرفتار و مقتول شدند.

اموال تاراج‌شده اهالى به علاوه قيمت خسارت به رعيّت داده شد و سخت قدغن گرديد كه جز از دسته‌هاى صولاق- شاطر- و ينگى‌چرى احدى كلاه سفيد بر سر نگذارد.

روز چهارم،[1] موكب همايون وارد قره حصار شرقى شد و تمام توپ‌ها و جبّه‌خانه را در انبارهاى اين شهر انبار نمودند. تا كه اردوى همايون به اين منزل رسيد، زياده از صدهزار رأس اسب و استر و شتر و يابو و هزار و يك‌صد و پنج نفر از لشكر و حمله‌دار از گرسنگى و زحمت و مرارت اين سفر مانند، سقر ترك جان كردند؛ امّا:

شه چو عادل بود، ز قحط منال‌

عدل شاهان به از فراخى سال‌

اگر در اين سفر طولانى، موكب اعلى حضرت سلطانى در اردوى همايون نمى‌بود، متنفّسى از اهالى اردو تا به قره حصار جان را به سلامت نمى‌برد؛ زيرا قزلباشان در مرتبه‌اى آبادى‌هاى سر راه‌ها را سوخته و خراب كرده بودند كه جز سنگ و خاك خشك به نظر احدى نمى‌رسيد.

در بيست فرسخى عرض راه، گياه خودرويى را هم نگذاشته، آتش زده، قنوات و چشمه سارها را خراب كرده، جز رودخانه‌ها تمام آب‌ها را خشكانيده بودند.

وقايع شهر شوال المكرم سنه 920

روز چهارم، خزانه اردوى همايون پيش اردو با وزراى لشكر وارد آماسيه شد. روز ششم اهالى آماسيه حضرت خداوندگار را استقبال كرده، پيشكش‌هاى لايق تقديم نمودند.

روز يازدهم، مير عبد الوهاب از جانب قزلباش سفير آمده، نامه آورد و مصالحه طلبيد و در اين ضمن استدعا نمود كه زوجه اسيرشده شاه را اعاده نمايند. از براى صدر اعظم و سلطان هم هداياى گرانبها آورده بود. در روز سيزدهم، اجازت به لشكر داده شد كه تدارك سفر قشلاقى نمايند.


[1] - چنين است در اصل. شايد چهاردهم.

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 121
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست