نام کتاب : انديشه هاى سياسى شيعه در عصر غيبت نویسنده : كربلايى پازوكى، على جلد : 1 صفحه : 83
مدافع خون مسلمين و نواميس آنها چنانچه
ناچار گردد، مىتواند با ياغى وارد جنگ شود».[1]
3. مرحوم كاشف الغطا در بحث امر به معروف و نهى از منكر مىفرمايد: «و الحدود و التعزيرات باقسامها على نحو ما قررت فى كتاب الحدود، مرجعها
الى الامام او نائبه الخاص او العام فيجوز فى زمان الغيبه اقامتها و يجب على
المكلفين تقويته ...:[2]
و اجراى حدود به دست امام عليه السّلام يا نايب خاص و يا نايب عام اوست و در زمان
غيبت امام زمان (عج) اقامه حدود براى فقهاى [جامع شرايط] جايز است و بر همه مكلفين
واجب است او را تقويت و پشتيبانى نمايند». همچنين ايشان در باب تحويل گرفتن و
نظارت بر اوقاف، نظريات مشابهى در خصوص ولايت فقها و نيابت عامه دارد كه به ذكر
منبع اشاره مىكنيم.[3] 4. وى
معتقد است كه فقيه (حاكم) به حقالنيابه مجاز است كه در حوزه مسائل عرفى، فردى را
براى اداره كشور و امور اجرايى برگزيند و ضمن سپردن مسئوليت به او، خود بر امور
نظارت داشته باشد. اين مطلب را صاحب جواهر از استادش جعفر كاشف الغطا اينگونه نقل
مىكند: «انه لو نصب الفقيه المنصوب باذن العام سلطانا
او حاكما لاهل الاسلام لم يكن من حكام الجور:[4] اگر
فقيه كه به اذن عام از سوى امام نصب شده است، فردى را به عنوان پادشاه و حاكم
مسلمانان قرار دهد، از حكام جور نخواهد بود». گفتنى است امام خمينى قدّس سرّه در
كتاب ولايت فقيه، كاشف الغطا را از جمله قائلان به ولايت مطلقه فقيه مىداند.[5]
6. ميرزا ابو القاسم قمى (1151- 1232 ه)
ميرزاى قمى بعد از ذكر موارد متعددى از ولايت حاكم مىنويسد: «دليل
ولايت حاكم، [اجماع] منقول و عموم نيابتى است كه از رواياتى مانند، مقبوله عمر بن
حنظله و غير آن فهميده مىشود».[6] ايشان در
جايى ديگر مىگويد: «نيابت امام به جهت مجتهد عادل به عمومات ادله ثابت است؛ چون
اجماع
[1] .« ... و يدخل في البغاه كل باغ على الامام او
نائبه الخاص او العام، ممتنع عن طاعته فيما امر به و نهى عنه ...»( كاشف الغطا،
جعفر، كشف الغطاء عن مبهمات شريعة الغراء، ج 4، ص 376.)