نام کتاب : انديشه هاى سياسى شيعه در عصر غيبت نویسنده : كربلايى پازوكى، على جلد : 1 صفحه : 35
فصل سوم: وصف مطلقه در لغت و اصطلاح
وصف مطلقه از نظر واژگانى
سومين واژهاى كه بايد از مبادى تصورى ولايت مطلقه فقيه مورد بررسى
دقيق قرار گيرد، واژه «مطلقه» است.
وصف «مطلقه»، صفت «ولايت» (در ولايت مطلقه فقيه)، و اسم مفعول از
ماده «اطلاق» است.
ريشه اين كلمه، «الطلق» و «الطلق» به معناى آزاد، رها و بدون قيد
است.
ابن فارس در معجم مقاييس اللغه مىگويد: «طلق» دلالت بر تخليه و
رهايى مىكند.[1] نيز در
كتاب المعجم الوسيط آمده است: «الطلق» يعنى بدون قيد، و «المطلق» به قيد و شرطى
محدود نبودن را گويند.[2] ابن منظور
نيز در لسان العرب مىگويد: «اطلقه فهو مطلق» و طليق، يعنى آزاد و رهايش كرد و جمع
آن طلقاست؛[3] براى
نمونه، «أطلقت الناقة»، يعنى رها كردم افسار شتر را. طريحى در مجمع البحرين آورده:
«الطلق» به معناى مطلق، فعل به معنى مفعول است؛ يعنى آنچه صاحبش مىتواند در آن به
تمامه تصرف كند. در دعاى آمده است: «أطلق لسانى بذكرك: نگهمدار و باز ندار زبان
را از ذكر خود»؛ يعنى رها و آزادش گذار.»[4]