نام کتاب : انديشه هاى سياسى شيعه در عصر غيبت نویسنده : كربلايى پازوكى، على جلد : 1 صفحه : 271
فصل اول: حاكميت در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران
حاكميت در لغت به معناى تفوق و برترى است. در حقوق عمومى و از جمله
حقوق اساسى، حاكميت به معناى قدرت عالى و باصلاحيت براى اتخاذ تصميم نهايى
مىباشد.[1] در سلسله
مراتب حاكميت، قدرت حاكم و مافوق است كه حق صدور اوامر و نواهى را دارد.[2] ازديگر سو، حاكميت محور ايجاد همه
اقتدارات است و به همه دستگاههاى فرمانروا نيز صلاحيت عمل و اجرا مىدهد. ازاينرو
در قوانين اساسى كشورها حاكميت جاى خاص خود را دارد و مشخصكننده وضع ديگر اصول
است.[3] باتوجه به
اصل پذيرفتهشده در فلسفه سياسى كه «اصل اوّلى عدم ولايت افراد بر يكديگر است»،[4] در مورد منشأ حاكميت در بين
انديشمندان اختلاف نظر وجود دارد كه عمدتا طى سه ديدگاه مطرح است:
1. حاكميت منشأ الهى دارد؛
2. حاكميت ناشى از اراده ملت است كه در قانون اساسى تبلور مىيابد؛
3. حاكميت اصلى و مطلق، به خداوند اختصاص دارد كه انسان را بر سرنوشت
اجتماعى خود
[1] . مدنى، جلال الدين، حقوق اساسى و نهادهاى سياسى، ص
133- 135.
[3] . اصل اول قانون اساسى ايتاليا( 1947) مىگويد:«
حاكميت متعلق به مردم است كه آن را براساس و در محدوده قانون اساسى اعمال مىكنند».
[4] . شيخ انصارى، المكاسب، ص 154؛ نيز: آل بحر العلوم،
محمد، بلغه الفقه، ج 3، ص 214« لا ريب فى أن مقتضى الاصل الاولى عدم الولايه لجميع
معانيها لأحد على احد لانها سلطه حادث و الاصل عدمها ...».
نام کتاب : انديشه هاى سياسى شيعه در عصر غيبت نویسنده : كربلايى پازوكى، على جلد : 1 صفحه : 271