نام کتاب : انديشه هاى سياسى شيعه در عصر غيبت نویسنده : كربلايى پازوكى، على جلد : 1 صفحه : 154
انقلابى آنها را براى پيروزى و حفظ انقلاب
تقويت مىكرد و اين انديشه بلند امام سبب حضور پرشور مردم در صحنه انقلاب و خنثى
شدن توطئههاى بزرگ دشمنان گرديد. در واقع همين انديشه سياسى امام خمينى قدّس سرّه
بود كه دنيا را به تحسين وى واداشت.
چنانكه گفتيم، امام در سخنى فرمود: «من خودم نمىخواهم حكومت را در
دست بگيرم، و نقش من هدايت ملت و حكومت است ... درعينحال هميشه كنار مردم و ناظر
بر اوضاع هستم و وظيفه ارشادى را انجام مىدهم و از اجزاى حكومت نخواهم بود، لكن
دخالت در امور مملكت و هدايت دولت را بايد بكنم»[1].
درباره اين سخن بايد يادآور شد كه صرفنظر از صراحت كلام امام رحمه اللّه در پذيرش
ولايت فقيه از سوى ايشان، او در اين سخنان خود را وارث مقامى در حكومت نمىداند؛
درحالىكه ولايت فقيه دايرمدار شخص نيست، بلكه دايرمدار وجود فقيه جامع شرايط است.
از سوى ديگر، وقتى امام به ايران آمد و اوضاع را از نزديك مشاهده
كرد، به خوبى دريافت كه بدون رهبرى ايشان نمىتوان امر انقلاب را به سامان رسانيد،
ازاينرو خود پذيراى رهبرى حكومت شد.
اين نيز ناگفته نماند كه منظور امام رحمه اللّه از اينكه فرمودند:
«من خود نمىخواهم حكومت را در دست بگيرم و لكن بر امور نظارت مىكنم» مراد از
نظارت، نظارتى است كه منشأ پيدايش آن ولايت و تعيين از سوى شارع است. به تعبير
ديگر، امام نظارت فقيه را جداى از ولايت فقيه نمىداند، ازاينرو در ديدار با
افسران و درجهداران پايگاه هشتم شكارى نيروى هوايى اصفهان فرمود: «من به همه ملت،
به همه قواى انتظامى اطمينان مىدهم امر دولت اسلامى اگر با نظارت و ولايت فقيه
باشد، آسيبى به اين مملكت وارد نخواهد شد؛ نه از حكومت اسلامى بترسند و نه از
ولايت فقيه. ولايت فقيه آنطوركه اسلام مقرر فرموده و ائمه ما نصب فرمودهاند، به
كسى صدمه وارد نمىكند و ديكتاتورى به وجود نمىآورد و كارى كه خلاف مصال مملكت
است، انجام نمىدهد. نگوييد ما ولايت فقيه را قبول داريم، لكن با ولايت فقيه اسلام
تباه مىشود. اين معنايش تكذيب ائمه عليهم السّلام است؛ تكذيب اسلام است و شما من
حيث لا يشعر اين حرف را مىزنيد».[2]