نام کتاب : انديشه هاى سياسى شيعه در عصر غيبت نویسنده : كربلايى پازوكى، على جلد : 1 صفحه : 130
كند».[1]
نيز در جاى ديگر مىفرمايد: «تمام انبيا براى اصلاح جامعه آمدهاند و همه آنها اين
مسئله را داشتند كه فرد بايد فداى جامعه بشود».[2]
حاكميت قانون اسلام
امام خمينى قدّس سرّه در اين خصوص مىفرمايد: «حكومت اسلامى نه استبدادى
است و نه مطلقه، بلكه «مشروط» است؛ مشروط از اين جهت كه حكومتكنندگان در اجرا و
اداره، مقيّد به يك مجموعه شرطاند كه همان احكام و قوانين اسلامى هستند كه بايد
اجراء شود. از اين جهت حكومت اسلامى، حكومت قانون الهى بر مردم است».[3] ايشان در جاى ديگر مىگويد:
«حكومت، حكومت قانون است ... قانون فرمان و حكم خداست؛ قانون اسلام بر همه افراد و
بر دولت اسلامى حكومت تام دارد».[4] امام قدّس
سرّه در مورد تبعيت ولىّ فقيه از قانون مىگويد: «شما از ولايت فقيه نترسيد [- شما
را از ولايت فقيه نترسانند] .. اگر يك فقيهى بخواهد زورگويى كند، اين فقيه ديگر
ولايت ندارد. در اسلام قانون حكومت مىكند. پيغمبر اكرم هم تابع قانون بود؛ تابع
قانون الهى، نمىتوانست تخلف بكند».[5] باتوجه به
اين نكات، هيچ فقيهى از كلمه «عامه» يا «مطلقه» در ولايت مطلقه، اين معانى
غيرمعقول- يعنى بىقيدوشرط بودن ولايت فقيه- را برداشت نكرده است. بنابراين مترادف
دانستن كلمه «مطلقه» با الفاظى نظير نامحدود بودن قدرت، مطلقالعنان و يا اراده
قاهره فقيه، برداشتى نارواست كه به قائلان اين نظريه نسبت مىدهند.