نام کتاب : امام خمينى و بيدارى اسلامى نویسنده : حسينى فر، رضا جلد : 1 صفحه : 96
جناب آقاى گورباچف، بايد به حقيقت رو آورد. مشكل اصلى كشور شما
مسئله مالكيت و اقتصاد و آزادى نيست. مشكل شما عدماعتقاد واقعى به خداست؛ همان
مشكلى كه غرب را هم به ابتذال و بنبست كشيده و يا خواهد كشيد.[1]
امامخمينى در پايان اين نامه، با عزت و اقتدار، درخواست خود از
ابرقدرت بزرگ شرق را چنين مطرح مىكند:
جناب آقاى گورباچف ... از شما مىخواهم درباره اسلام بهصورت جدى
تحقيق و تفحّص كنيد و اين نه بهخاطر نياز اسلام و مسلمين بهشما، كه بهجهت
ارزشهاى والا و جهانشمول اسلام است كه مىتواند وسيله راحتى و نجات همه ملتها
باشد و گره مشكلات اساسى بشريت را باز نمايد.
در خاتمه، صريحاً اعلام مىكنم كه جمهورى اسلامى ايران بهعنوان
بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام، بهراحتى مىتواند خلأ اعتقادى نظام
شما را پر نمايد.[2]
3. ارائه اصول كلى دوران سازندگى
امامخمينى با درك مشكلاتى كه در دوران سازندگى دامنگير كشورها
مىشود، با تأكيد بر حفظ ارزشها در زمان سازندگى كشور، بهويژه سياست «نهشرقى،
نه غربى»، خطوط كلى دوران سازندگى كشور را در نُه بند مطرح
[1]. يك دهه پس از صدور پيام تاريخى امامخمينى،
گورباچف با اعتراف بهصحت پيشبينى امام مىگويد:« اگر ما پيشگويىهاى آيتالله
خمينى را در آن پيام جدى مىگرفتيم، امروز قطعاً شاهد چنين وضعيتى( فروپاشى شوروى
و ضعف روزافزون روسيه و ...) نبوديم. آيتالله خمينى توانست اثر بزرگى در جهان
بگذارد و من معتقدم ايشان فراتر از زمان مىانديشيد و در بعد مكان نمىگنجيد.»( ميراحمدرضا
حاجتى، عصر امامخمينى، ص 47.)